به گزارش سایک نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، بحث عقلانیت و عصبانیت از جوانب و جهات و وجوه گوناگون و متعدد و مختلف ، مورد توجه و محل اعتنا و شایان اهمیت می باشد ؛ از یک سو ، این بحث با مباحث علمی و معرفتی در ارتباط است ، از جانب دیگر ، با موضوع سیاست گذاری و برنامه ریزی نسبت دارد ، از جهت سوم ، با اخلاق و ارزش ها مرتبط است ، از سمت دیگر ، با زندگی فردی ، خانوادگی ، و اجتماعی ربط وثیق پیدا می کند ، و از طرف بعدی ، با سلامت و روح و روان آدمی در ارتباط و پیوند عمیق است.
عصبانیت ، ریشه در هستی و وجود آدمی دارد ، عصب و اعصاب ، پی ها و تارهای نازک و حساس در تمام جسم و بدن انسان را گویند ، که پیام ها و حس های مختلف را از اندام ها به مغز و برعکس منتقل می کنند. بنابراین ، عصبانیت ، حالت هیجانی و واکنش حسی یا رفتاری در برابر موقعیت غیر منتظره و التهاب درونی و عاطفی ناخوشایند همراه با پرخاشگری و حس انتقام جویی به سبب ناخشنودی از امری و موضوعی و کاری یا مخالفت با کسی و خشم گرفتن و غضبناک شدن است ؛ پس ، عصبانیت ریشه در قوه غضب و خشم نفسانی انسان دارد ، یعنی ، غضب فی نفسه و در ذات خود ، امر منفی و مضر نیست ، بلکه جهت استعمال و ظهور غضب است که مضر بودن و یا نافع بودن آن را معین و مشخص می کند ، غضب در جهت مثبت به قوت و قدرت اراده و عمل و زورمندی یدی و جسمانی و تقویت روحی مدد می رساند ، یعنی ، انرژی آزاد شده نفس و جسم را در جهت اهداف آدمی به کار می گیرد ، اما ، در جهت منفی ، همان عصبانیت مخرب است که محل بحث ما است ؛ عصبانیت ظهور قوه غضب در جهت افراط و طغیان و فوران آن می باشد ، و پایه ی زور گویی ها و قلدری ها و کشور گشایی ها در طول تاریخ ، این نوع عصبانیت بوده است و صاحبان آن از اعمال غضب و عصبانیت لذت می بردند و عقل و عقلانیت را رها و فراموش می کردند ؛ بنابراین ، غضب و عصبانیت ، از انفعالات نفسانی و انسانی است که مقارن غریزه ی دفاع و نبرد و مبارزه و انتقام است و در واقع ، مظهر ایجابی غریزه دفاع و بقا از خویشتن می باشد.
عصبانیت در مقایسه با عقلانیت و آرامش یک بیماری و عدم تعادل روحی و جسمی است ، این نوع عصبانیت و انفجار قوه ی غضب سبب انواع بیماری ها می گردد ، یعنی ، بین احساسات و عکس العمل های بدن ارتباط نزدیکی وجود دارد ، در حالت عصبانیت و پرخاشگری ، عضلات و مفاصل سفت شده و جریان خون کندتر می شود ، در نتیجه ، تعادل سیستم عصبی به هم می خورد ، هورمون ها دچار اختلال می شوند ، و سلامت قلب و عروق به خطر می افتد ، فشار خون و ضربان قلب افزایش می یابد ، فعالیت مغزی بخصوص در لوب های گیجگاهی و پیشانی دچار اختلال شده و صفرا بیش از اندازه ترشح می شود ، بنابراین ، عصبانیت مفرط و مزمن سبب انواع بیماری ها می گردد :
۱– خطر آریتمی ” افزایش خطر ضربان غیر طبیعی قلب”
۲– آسیب های کبدی ، عصبانیت روی کیسه صفرا و کبد نیز تاثیر منفی می گذارد
۳– درد های عضلانی ، ” هورمون آدرنالین”
۴- اسهال، عصبانیت باعث مشکلی بنام سندرم روده تحریک پذیر می شود ، این بیماری نیز باعث بروز کولیت یا اسهال می شود
۵- گاستریت یا ورم معده (از نتایج منفی عصبانیت می توان به ریفلاکس معده و درد و سوزش و احساس سنگینی معده و اسیدیته معده) اشاره کرد
۶- درماتیت ( التهاب پوست) خشم می تواند باعث بروز خارش و مشکلات پوستی شود ، زخم های پوستی
طبق نظر متخصصان ، نمی توان به یکباره تبدیل به یک آدم صبور شد و عصبانیت را کنار گذاشت ، اما ، لازم است عادت ها را به تدریج تغییر داد و تسلط بیشتری روی اعصاب پیدا کرد.
بنابراین ، ریشه عصبانیت در قوای نفسانی و روابط انسانی و عدم رشد عقلانی است ، غضب و خشم ، دارای درجات و مراتب گوناگون است ، که خفیف ترین آن عتب و موجده ( سرزنش) و بعد از آن سخط (خشم و قهر) و بعد ، غیظ (غضب) ، تلظی و تضرم (شعله ور شدن و برافروختن و زبانه کشیدن) و تلهب و فوران ( جوشش و خروشش) است ؛ این ها مراتب عصبانیت است و تامل و اندیشیدن در هر مرحله ، شاید ، در عقلانیت آدمی و بر عکس ، نافع افتد ؛ پس ، به عبارت دیگر ، غضب حرکتی برای نفس است که مبدا اراده ی انتقام است ، یا ، غضب اراده ی انتقام است که مبدا آن آگاهی انسان از ضرر ، درد ، تحقیر شدن ، و اهانتی است که دیگری بر او روا می دارد ؛ در واقع و در زندگی عینی ، عصبانیت و غضبناکی ، شوریدن علیه نا خواسته ها ، برای بدست آوردن خواسته ها.
پس ، اصل قوه غضبیه ، از قوای لازم و نافع آدمی است ، و در اصل ، عبارت است از مجموع غریزه های آگاه و ارزشمند که وظیفه ی آن حفظ کرامت فرد و فضیلت شجاعت او در زندگی می باشد.
پرسش اصلی و بنیادی این است که نژندی و اعصاب و نابسامانی انسان عصبانی و غضب آلود ، از کجا نشات می گیرد ؟ دانشمندان علت واحد و خاصی را برای این حالت مخرب و فوران نمی دانند و علل گوناگون اندامی و عقلی و علمی و عینی و واقعی و تلفیقی از مجموعه عوامل و علل را مورد توجه و مطالعه و بررسی قرار می دهند ؛ باری ، عصبانیت و خشمناکی ، با زندگی نفسانی و انسانی و اجتماعی آدمی ، پیوند خورده است ، با بی نظمی و نژندی و پریشانی در زندگی مرتبط است ، ریشه و بنیاد حقیقی عصبانیت، بهم خوردن تعادل و توازن عقلانی است ؛ و از این عدم توازن ، تنگنایی و تنگی در زندگی و لنگی در امور و پیش رفت کارها و فعالیت ها ، و ضیق در وسعت جان و روح و جسم ، هویدا می گردد.
عقل و عقلانیت ، حامل و حاکی از علم و معرفت و حلم و صبوریت است ، عقلانیت ، با اعتدال و تعادل و توازن و تفاهم و تعامل در نسبت می باشد ، و عصبانیت ، فوران و غلبه و تسلط و تسلی را طالب است ؛ بنابراین ، عصبانیت و غضبناکی ، اثر بخشی قوا و نیروهای انسان را تقلیل و تحلیل می برد ، و بالنتیجه ، زندگی را از نافعیت می اندازد ؛ عقلانیت ، به دنبال کمال و کامل گشتن و تعالی جستن و حقیقت طلبیدن و حق خواستن است ، و عصبانیت در پی انتقام و انهدام است ؛ آری ، اگر نیروی عقل و عقلانیت در روابط و مناسبات و نظامات زندگی فردی و جامعه حاکم باشد ، قوه غضب و خشم در ذیل عقلانیت قرار می گیرد و در تعادل و حد خود ایفای نقش می کند و در حهت مثبت به یاری زندگی می شتابد و از طغیان و فوران دوری می کند و چنین جامعه ای ، عقلانی و به حق است ، اگر فرمانده مملکت وجود انسان و اجتماع انسانی ، عقل و عقلانیت باشد ، سایر قوا نیز اثر مثبت و مفید و نقش اثربخش ایفا می کنند ؛ یعنی ، عصبانیت در ذیل عقلانیت مبدل به شجاعت می شود و از مخربیت به معینیت تحول پیدا می کند ؛ فلذا ، می توان گفت، عصبانیت خروج از عقلانیت است ، و خروج از خردمندی ، سبب عدم تفکر و تامل اثربخش و اثرگذار در زندگی می گردد ، و فقر تفکر و عقلانیت ، نقصان تصمیم گیری و فقدان برنامه ریزی دقیق و منطقی و مستدل را به همراه خواهد داشت ؛ خلاصه کلام این است که ، عصبانیت و خشمناکی ، چشم عقل را کور کردن است ، چشم عقل ، خود عقل است و روشنایی عقل، عقلانیت است و چشمه زندگی ، خود زندگی می باشد که محل جوشش فعالیت ها و ظهور فعلیت ها است ؛ عقلانیت با استمداد از حقانیت دستگیری و یاوری آدمی می کند تا راه یابد و بن بست شکند و مسر بگشاید و مشکلات و مسایل رتق و فتق نماید.