از بخش اول :
رفتار درمانی دیالکتیکی ، ترکیب موثریست از درمان های شناختی و رفتاری با هدف تبدیل الگوهای ذهنی منفی و رفتار غیرسازنده به نتایج مثبت.
اثرات این روش درمانی به افرادی که تشخیص یکی از انواع اختلالات خوردن را گرفته بودند، نشان داده شد و از طریق این روش درمانی به آنها کمک شد تا هیجانات خود را تنظیم نموده، مهارت های خودیاری را یاد گرفته، اضطراب و استرس خود را کاهش داده و رفتارهای تغذیه ای مخرب را کنترل نمایند.
DBT روشی پژوهش محور برای ایجاد مکانیسم های مقابله ای در محیط هایی است که ممکن است الگوهای قدیمی و مخرب خوردن در آن ها فراخوانی شوند.
مهارت های آموخته شده در طول DBT چگونه به بهبود اختلالات خوردن کمک می کند؟
مهارت های آموخته شده از DBT به راحتی می تواند با زندگی روتین افراد درآمیزد. فرد معنای عمیق تر و اهداف پنهان در هر مهارت را می اموزد. به علاوه ، فرد این درک را خواهد داشت که این مهارت ها برای رشد شخصیت و سلامت روانی ما ضرورت دارد.
مهارت هایی که در زیر بدان ها اشاره خواهیم کرد به افراد کمک خواهند کرد تا هویت خود را بازسازی کرده و به بهره مندی از یک زندگی سالم تر منجر خواهند شد.
مایندفولنس (ذهن اگاهی) : DBT به افراد کمک خواهدکرد تا روش هایی برای رفتار تغذیه ای آگاهانه و پذیرش لحظه حال را فراگیرند. بیماران رویدادهای روزانه شان را به طور منظم خواهند نوشت و به لحظات سخت خود خواهند اندیشید و در نهایت در این مسیر موفق خواهند بود.
تحمل آشفتگی : افراد چگونگی مقابله با موقعیت هایی که موجب استرس و اضطراب می شوند را به وسیله تغییر در افکارشان، ایجاد تکنیک های خودآرام بخشی و درک لحظه حال خواهند آموخت.
کارآمدی میان فردی : DBT به افراد کمک خواهد کرد تا نیازهایشان و چگونگی برطرف ساختن آن ها را در حالی که عزت نفس شان حفظ می شود و روابط سالمی خواهند داشت ، بشناسند.
تنظیم هیجانی : DBT به دنبال کمک به افراد برای درک، سازگاری و تغییر در هیجانات شان در راستای بهبود طرز فکر و بهبودی عملکرد آنان می باشد.
موفقیت DBT در درمان بیماران مبتلا به اختلالات خوردن
پژوهش های صورت گرفته به وسیله انستیتو لینهان بر روی افراد دارای اختلال پرخوری عصبی (بولیمیا)، اختلال پرخوری و بی اشتهایی عصبی(آنورکسیا) نشان می دهند مهارت های آموخته شده از DBT تا میزان بسیار زیادی موثر بوده اند.
در مطالعات، آسیب به خود ، خودپنداره منفی و رفتارهای پرخوری در بین بیماران کاهش یافته است. به علاوه پژوهش ها نیز نشان می دهند ، بیماران به احتمال کمتری رفتارهای تغذیه ای خود را محدود می کنند و در عوض جلسات پیگیری (follow-up) خود را ادامه داده اند.
DBT تفکرات منفی و رفتارهای مخرب را به آگاهی فرد از مسیر درمانی اش تبدیل می کند. مهارت های آموخته شده در جلسات DBT ، افراد را وا می دارد تا به موقعیت های استرس زا با روش هایی بهینه تر و مثبت تر واکنش نشان دهند. DBT در بهبود اختلالات خوردن ضروری است زیرا درمانی مبتنی بر جسم برای ذهن، بدن و روح ارائه داده و در نهایت به ایجاد ذهن آگاهی و احساس احترام به خود کمک می کند.
ترجمه : تیم تخصصی سایک نیوز
منابع : www.psychologytoday.com
http://www.linehaninstitute.org