آمار روز افزون ثبت طلاق در دفترخانه ها
مقصر کیست؟ دلیلش چیست؟
شرایط اجتماعی موجود؟ بالا رفتن سطح توقع افراد؟ شکستن قبح طلاق؟ افزایش میزان استقلال و خودکارآمدی افراد؟ کاهش ظرفیت تحمل زوج ها؟ و…
سوال هایی که جوابش هر چه می خواهد باشد، اما تأثیر منفی طلاق بر فرزندان را جبران نمی کند. در گذشته وجود فرزند، خود مانعی برای جدایی والدین محسوب می شد، اما با گذشت زمان رفته رفته اهمیت این مانع نیز رنگ باخت و امروزه شاهد بالا رفتن آمار طلاق در جامعه زوجین با فرزند نیز هستیم.
به راستی چه طلاق چه بر سر فرزندانمان می آورد؟
مهدی بیاتی، روانشناس در گفتوگویی با خبرنگار «اجتماعی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، ضمن اشاره به اثرات منفی طلاق در خانوادههای دارای فرزند، گفت: روانشناسان معتقدند برای رشد و تربیت موفق کودک حتما باید والدین در کنار یکدیگر در جهت تربیت فرزند خود اقدام کنند؛ به این ترتیب نبود یکی از والدین در حوزه تربیتی کودک یک کمبود و نقصان است؛ اگر این نقصان در روند تربیتی کودک ایجاد شود و والدین بدون داشتن دلایل کافی اقدام به طلاق کنند مطمئنا کودک آنها در آینده دچار مشکلات متعدد خواهد شد.
وی در ادامه به سوره طلاق در قرآن اشاره و تصریح کرد: زمانی که دو فرد تحت هیچ شرایطی و با وجود دلایل کافی قادر به ادامه زندگی با یکدیگر نباشند، طلاق توصیه میشود.
وی افزود: این در حالیست که اگر خانواده دچار بحران باشد و با وجود بحرانها و تنشهای موجود زندگی زناشویی خود را ادامه بدهند به دلیل مشکلات و تنشهای متعدد که کودک آنها در طی سالیان دراز شاهد آن بوده است تاثیرات منفی بیش از طلاق بر روی کودک گذاشته و آنها را بیشتر دچار نابسامانیهای اجتماعی خواهد کرد. طلاق عاطفی والدین تاثیرات و تبعات منفی بیشتری نسبت به طلاق رسمی برای کودکان به همراه دارد، زیرا کودکی که شاهد طلاق عاطفی والدین خود بوده سالها جنجال را در خانواده تحمل کرده و به این ترتیب دچار نابسامانیهای بیشتری نسبت به کودکانی است که خانوادههای آنها به طور کلی از یکدیگر جدا شده و به تنشها پایان دادهاند.
این روانشناس در ادامه ضمن تاکید بر آنکه والدین به هر شکلی که از یکدیگر طلاق گرفته باشند باعث ایجاد مشکلات و نابسامانیهای متعدد در حوزه روانی و اجتماعی کودکانشان خواهند شد، گفت: والدین باید بدانند که نباید پس از طلاق از طرف مقابلشان برای کودک یک الگوی منفی ساخته و دائما از همسر سابق خود در مقابل کودکشان بدگویی کرده و با دادن نسبتهای منفی سعی در تشکیل ذهنیتی مخرب در کودک نسبت به آن فرد داشته باشند زیرا چنین رفتارهایی در جریان حوزه ذهنی کودک تاثیر منفی بسیار زیادی خواهد گذاشت.
بیاتی ادامه داد: همچنان که والدین باید بدانند که به هیچ وجه نباید از کودک خود به عنوان خبررسان استفاده کنند و دائما اطلاعات همسر سابقشان را از طریق کودک دریافت کنند زیرا این مسئله نیز باعث بهم ریختگی حوزه روانی کودک و نابسامانی اجتماعی وی در آینده خواهد شد.
وی در ادامه در خصوص کودکانی که در سن پیش از دبستان بوده و والدین آنها از یکدیگر جدا شدهاند نیز گفت: کودکان پیش از دبستان به علت اینکه قادر به درک صحیحی از جدایی نیستند نیاز است والدین آنها با تعامل، احترام و درایت بسیار زیاد با یکدیگر برخورد کنند و بپذیرند که قصور آنها میتواند در آینده کودکشان تاثیرات منفی شدیدی را بر جای بگذارد.
این روانشناس همچنین به احساس ترحم والدین طلاق گرفته نسبت به فرزندانشان اشاره کرد و گفت: گاهی اوقات شاهد آن هستیم که والدین قصد دارند نبود طرف مقابل خود را برای کودکشان جبران کرده و به همین دلیل بیش از حد به کودک توجه و به نوعی به آن ترحم کنند که این ترحم نیز آسیبزا است.
وی ادامه داد: گاهی والدین پس از طلاق دچار احساس گناه شده و برای رفع احساس گناه خود توجه بیش از حد حتی نیازهای غیر ضروری کودک خود کرده که همین امر باعث افزایش مشکلات و آسیبهای کودک در آینده میشود.
وی در این خصوص تصریح کرد: چنین کودکانی که دائما پس از طلاق والدین مورد ترحم واقع میشوند در بزرگسالی دچار عدم مسئولیت پذیری، افزایش وابستگی شده و همواره انتظار دارند که دیگران در تمامی امور به آنها کمک کنند و در صورتی که در آینده نتوانند چنین شرایطی را برای خود فراهم کنند دچار افسردگی، سرخوردگی و اضطراب میشوند.
این روانشناس همچنین اظهار کرد: فحاشی و یا زدن حرفهای بی مورد زن و شوهری که از یکدیگر طلاق گرفتهاند در مقابل فرزندشان باعث کاهش عزت نفس و بهم ریختن حوزه روانی کودک میشود.
این روانشناس همچنین در خصوص افرادی که در بزرگسالی شاهد طلاق و جدایی والدین خود هستند نیز گفت: این افراد به علت اینکه در بزرگسالی شاهد طلاق والدین خود بودهاند شکست را به طور کامل درک کرده و در آینده خود نیز دائما ترس از شکست دارند.
بیاتی تصریح کرد: این افراد به ویژه دختران در انتخاب فرد مورد نظر خود برای زندگی مشترک دچار وسواس شدید شده زیرا همواره میترسند که با انتخاب نادرست شکست بخورند و این در حالی است که در اکثر اوقات همین وسواسها باعث انتخاب نادرست میشود.
وی ادامه داد: والدین باید بدانند که طلاق و جدایی آنان از یکدیگر چنانچه صاحب فرزند باشند بر روی فرزند و حتی فرزند فرزندشان تاثیرات منفی متعدد در بعد روانی و اجتماعی خواهد گذاشت.
این روانشناس در ادامه به عدم پشتیبانی عاطفی و یا مالی والدین پس از طلاق از فرزندشان اشاره کرد و گفت: در مقابل آنکه گروهی از والدین طلاق گرفته نسبت به رفع نیازهای کودکان خود توجه بیش از اندازه داشته و احساس ترحم میکنند و به این ترتیب باعث مشکلات زیادی در حوزه روانی و اجتماعی کودک خود میشوند، والدینی وجود دارند که پس از طلاق پشتیبانی عاطفی و یا مالی کافی از فرزند خود نداشته و به این ترتیب باعث میشوند که فرزندشان در معرض انواع آسیبهای اجتماعی چون بزهکاری، اعتیاد، دزدی، خودکشی و غیره قرار بگیرند.
وی در پایان اظهار کرد: نیازی نیست والدین پس از طلاق همدیگر را ببینند بلکه نیاز است که شرایط را برای ملاقات فرزندشان با همسر سابق خود فراهم کنند زیرا زمانی که زن و شوهر پس از طلاق در مقابل کودک خود ملاقاتهایی را با یکدیگر دارند که عاری از هر گونه عاطفه است و کودک شاهد این ملاقاتها و رفتارهای آنها با یکدیگر است، دچار بهم ریختگی در حوزه روانی و اجتماعی خواهد شد.