سایک نیوز به نقل از میگنا: این یافته نشان می دهد که ما برای فهم، ارتباط و صمیمی شدن با دیگران «عصب کشی» شده ایم و نمی توانیم چنین مداری را خاموش کنیم. ما علائم صورت دیگران را به طور ناخودآگاه تقلید و بازتاب می کنیم: یک خنده سبب خنده دیگری می شود، یک صورت اخمو سبب اخم کردن طرف مقابل می شود، ما به طور ناخودآگاه رفتار و طرز بدنی دیگران را تقلید می کنیم و چنین چیزی می تواند سبب ایجاد همدلی بین افراد شود.
نورونهای آینهای به همدلی یا توانایی شریک شدن با احساسات دیگران کمک میکنند. احتمالا برای شما پیش آمده هنگام درد کشیدن اطرافیانتان احساس درد کنید. دانشمندان میگویند بخش قدامی مغز که نورونهای آینهای در آن قرار دارند، هنگام بروز درد در بدن یا دیدن درد کشیدن دیگران فعال میشوند.
به گفته محققان مرکز علوم شناختی و مغز ماکس پلانک، فعال شدن این بخش مغز باعث میشود حتی اگر خود ما زخمی نشویم، دردی را حس کنیم که فرد زخمی حس میکند. مسری بودن خمیازه نیز به همین شکل، انعکاسی از ظرفیت ما برای همراهی با دیگران است.
کمتر کسی میتواند در مقابل سرایت خمیازه مقاومت کند. دانشمندان معتقدند فقط افراد جامعهستیز از سرایت خمیازه در امان هستند.
لوب قدامی مغز که نورونهای آینهای در آن قرار دارند وقتی ما حالتی از نفرت را درچهره فرد مقابل مشاهده کنیم هم فعال میشوند. خنده و شادی نمونه دیگری از احساسات مسری هستند. حتی اگر لطیفه بیمزهای بشنوید با مشاهده خنده دیگران شما هم لبخند خواهید زد. شواهد نشان میدهند اگر فردی در ارتباط مستقیم با یک فرد شاد قرار بگیرد احتمال شادشدن او 15 درصد افزایش مییابد.
همچنین در شرایطی که اطرافیانمان افراد غمگینی باشند ما نیز غمگین خواهیم شد. حتی شواهد نشان میدهد احساساتی که دیگران آنها را در شبکههای اجتماعی بیان میکنند هم بر روحیات ما تاثیر میگذارد. به این معنا که کاهش کلمات مثبت در پیامهای تلگرام افراد را غمگینتر میکند و برعکس.
احساسات و اعمال به شدت مسری هستند.
وقتی می بینیم کسی میخندد، گریه میکند، انزجار نشان میدهد یا احساس درد میکند، به تعبیری، ما هم همزمان این احساسات درونمان برانگیخته میشود. وقتی کسی را در مضیقه میبینیم، در یک آن ما هم در پریشانی مشترک سهیم خواهیم بود.
وقتی میبینیم که یک بازیگر، نوازنده یا ورزشکار عالی در اوج توانایی های خود عمل میکند، میتوان احساس کرد که گویا ما هم چیزی از آنچه را که آنها تجربه میکنند، تجربه میکنیم. با این وجود اخیرا، با کشف “نورونهای آینهای”، مشخص شده است که چگونه این اشتراک قدرتمند تجربه در مغز انسان تحقق مییابد.
انواع مختلف تقلیدهای ساده و پیچیده، یادگیری ارتباطات زبانی و حرکتی گواه وجود مدارهای آینهای است. به علاوه، قابلیت ما در درک واکنشهای احساسی و هیجانی دیگران با کارکرد گروه خاصی از نورونهای آینهای درست مناطق ویژهای از مغز همسازی دارد. هیجانات و احساسات نیز مانند بقیه فعالیتها بلافاصله به اشتراک گذاشته میشوند، دیدن غم و درد یا نفرت دیگران دقیقا باعث فعالیت همان مناطقی در قشر خاکستری مغز میشود که وقتی خود ما این احساسات را تجربه میکنیم، فعال میشوند. مدت این واقعیت نشان می دهد ما با چه شدت و قدرتی با دیگران گره خورده ایم، یا به زبان دیگر چه بعید است که «من» بدون «ماه معنا پیدا کند.
رفتارهای اجتماعی:
تقلید حالتهای عاطفی دیگران، تعاملات اجتماعی و روابط فردی را تقویت میکند. مطالعهای که درمورد تاثیر تقلیدگری بر روابط اجتماعی انجام شد نشان داد تقلید فیزیکی یا شفاهی پیشخدمتها از مشتریان، رضایت بیشتر آنها را به دنبال دارد. در واقع اگر تقلید دیگران از شما به روش خوبی صورت بگیرد، نوعی لذت از ارتباط با طرف مقابل را به شما منتقل خواهد کرد. تقلید از دیگران به شکلهای مختلف، همچنین نوعی حس شباهت میان افراد به وجود میآورد. نتایج یک مطالعه نشان داد شباهت چهره میان زوجها با گذشت زمان افزایش پیدا میکند. علتش این است که زوجهای جوان غالبا حالتهای چهره یکدیگر را تقلید میکنند.
تمایلات:
وقتی کسانی که در گذشته سیگار میکشیدند افراد دیگری را درحال سیگار کشیدن ببینند، نورونهای آینهای به طور خودکار در مغز آنها فعال میشوند. فعال شدن نورونهای آینهای یکی از عوامل تحریککننده بازگشت فرد به اعتیاد به شمار میآید.
به ارث رسیدن آسیبهای روانی:
روانشناسان معتقدند سیستم نورونهای آینهای در انتقال حالتهای روانی درونی والدین به کودکان نقش دارد. به عبارت دیگر بچهها به شکل ذاتی نسبت به وضع عاطفی والدین آسیبپذیر هستند. کودکان تمایل دارند نگرشهای احساسی والدین (به عنوان مثال ترس و افسردگی) را به شکل خودکار و ناخودآگاه درونی کنند؛ مثلا شواهد نشان میدهد علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، در والدین به طور قابل توجهی با استرس و مشکلات رفتاری کودک مرتبط است.
اهمیت نورونهای آینهای:
سیستم نورونهای آینهای در فعالیتهای ارتباطی موجودات، بویژه انسانها اهمیت زیادی دارد. دانشمندان ورود سیستم صوتی به این نورونها در انسان خردمند (هوموساپینس) را آغازگر به وجود آمدن توانایی سخن گفتن دانستهاند. مطالعات انجام شده روی انسان با استفاده از امآرآی عملکردی نشان داد مشاهده حرکات دهانی انسان دیگر میتواند این سیستم را در انسانها فعال کند، اما چنین فعالیتی در برابر حرکات یک حیوان دیده نمیشود. نقش این نورونها در درک موسیقی نیز مطرح است.
به این ترتیب که این نورونها فعالیتی نوروفیزیولوژیک، مشابه آنچه در ذهن موسیقیدان میگذرد را در شنونده ایجاد میکنند. از نظر اجتماعی نیز تقلید عاطفی به کمک نورونهای آینهای موجب میشود درک، دوستی و همدلی افزایش یابد و ما خود را به روحیات یکدیگر ـ چه خوب و چه بد ـ نزدیکتر احساس کنیم. برای این که از روحیات بد دیگران اثر نپذیریم باید همنشینانمان را عاقلانه انتخاب کنیم.
مارک تواین میگوید: از کسانی که سعی میکنند اهداف شما را کمارزش نشان دهند، فاصله بگیرید. چنین برخوردی را همیشه از انسانهای کوچک شاهد خواهید بود، اما انسانهای بزرگ کسانی هستند که باعث میشوند احساس کنید شما هم میتوانید انسان بزرگی باشید.
سیستم نورونهای آیینهای یک مکانیزم پایهای عصبی برای سرایت احساسی در گروهها ایجاد میکند که از طریق آن میتواند احساسات به سرعت و به طور ناخودآگاه در بین اعضای گروه گسترش یابد. راماچاندران (Ramachandran) که یکی از مشهورترین عصب شناسان معاصر است میگوید که: «من پیش بینی می کنم که سیستم نورونهای آیینهای برای روان شناسی همان کاری را بکند که DNA برای زیست شناسی انجام داد.»