سایک نیوز به نقل از سیمیاروم: درحالی که درونگراها یک سوم تا نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند؛ اما اغلب به نظر میرسد دیگران آنها را درک نمیکنند. در این مطلب از باورهای غلط و سوء تفاهمهایی که درباره درونگراها وجود دارد، صحبت میکنیم. پس اگر درونگرا هستید یا در اطراف شما آدمهای درونگرا وجود دارند، این مطلب برای شما مفید خواهد بود.
۱.درونگراها بیشتر از حرف زدن، گوش میدهند؛ خجالتی نیستند.
مردم گاهی اوقات فکر میکنند فقط به این دلیل که فردی ساکت است، یعنی خجالتی است. این مهم است که بدانیم بین درونگرایی، کمرویی و اضطراب اجتماعی تفاوت زیادی وجود دارد. افراد درونگرا لزوماً از صحبت کردن با دیگران دلهره نمیگیرند؛ اما خب ممکن است افراد درونگرا هم مثل دیگران دچار اضطراب اجتماعی یا کمرویی شوند.
درونگراها محتاطتر هستند و دوست دارند قبل از درگیر شدن در گفتوگوهای طولانی، با دیگران بیشتر آشنا شوند. همچنین ترجیح میدهند قبل از صحبت، فکر کنند. آنها معمولاً از گپ زدن یا احوال پرسی لذت نمیبرند. بنابراین، دفعه بعد که در جمعی، متوجه فرد ساکتی شدید، این احتمال را در نظر بگیرید که ممکن است درونگرا باشد؛ نه این که از دیگران و صحبت با آنها میترسد.
۲.این که دوست دارند گاهی از جمع دور باشند، از افسردگی یا بی ادبی نیست.
زمانی که یک درونگرا احساس میکند از معاشرت بیش از حد اشباع شده است، اغلب برای تجدید قوا به خلوت نیاز دارد. متأسفانه، افراد گاهی اوقات این تمایل به تنهایی را به اشتباه به عنوان یک احساس منفی، مانند عصبانیت، افسردگی، عبوس یا مضطرب بودن، تعبیر میکنند.
اگر درونگرا هستید، ممکن است به یاد بیاورید که والدین یا بزرگسالان دیگر به شما گفتهاند که «از اتاق خود بیرون بیایید و اخمو نباشید»، در حالی که واقعاً سعی میکردید کمی آرام باشید.
درونگراها ممکن است از این که ببینند افراد دیگر نیاز به تنهایی را بهعنوان بیادبی، تعبیر میکنند شگفتزده شوند.
۳.در مهمانیها آنها هم مثل شما خوش میگذرانند؛ فقط به یک روش دیگر.
درونگراها اهل مهمانی نیستند. شاید آنها در اجتماعات پر سر و صدا ساکت باشند؛ اما به این معنی نیست که آنها سرگرمی ندارند.
در بسیاری از موارد، درونگراها به نشستن و تماشای تمام مناظر، صداها و مکالمات جالب رضایت میدهند. آنها کنجکاو هستند و میخواهند در مورد جهان و افراد اطراف خود اطلاعات بیشتری کسب کنند. شاید برونگراها این کار را با شروع مکالمه و پرسیدن سوال انجام دهند؛ اما درونگراها بیشتر گوش میدهند و فکر میکنند.
۴. قبل از این که به درونگراها برچسب بی ادب بزنید؛ به احساس راحتی آنها هم فکر کنید.
درونگراها هنگام ملاقاتها ساکت و محتاط هستند و دانستن اینکه به چه چیزی فکر میکنند، دشوار است و شاید همین باعث شود دیگران آنها را بی ادب بدانند.
قبل از اینکه در برداشت اول این رفتار را به بی ادبی تفسیر کنید، شخصیت و ارتباطات بین فردی او را در نظر بگیرید. درک این نکته مهم است که یک درونگرا ممکن است نیاز داشته باشد قبل از اینکه احساس راحتی کند و مایل به صحبت کردن باشد، شما را بهتر بشناسد.
۵. تقریبا نصف جمعیت جهان درونگرا هستند و این چیز عجیب و غریبی نیست.
بر اساس برخی برآوردها، تقریباً نیمی از جمعیت، خود را درونگرا می دانند. تنها بر اساس این ارقام، درونگرایی مطمئناً چیز عجیب و غریبی نیست؛ اما درونگراها گاهی اوقات به طور غیرمنصفانهای در دسته عجیب و غریب قرار میگیرند.
درونگراها تمایل دارند به جای توجه زیاد به آنچه که محبوب یا مرسوم است، علایق خود را دنبال کنند.
۶.درونگراها نمیخواهند همیشه تنها باشند. اتفاقا وقت گذرانی با دوستان خیلی لذتبخش است.
در حالی که افراد درونگرا ممکن است نیاز داشته باشند که هر روز مدتی تنها باشند تا انرژی خود را به دست آورند، مطمئناً به این معنی نیست که می خواهند همیشه تنها باشند. آنها از گذراندن وقت با افرادی که به خوبی می شناسند، لذت می برند.
اما حتی گذراندن وقت با دوستان نزدیک و عزیزان نیز میتواند خسته کننده باشد. افراد با شخصیت درونگرا به طور دورهای نیاز به زمان آرامی دارند تا از فشار خارج شوند و انرژیای را که در حین معاشرت خرج میکنند، دوباره به دست آورند.
۷. در خانه و تنها بودن به این معنی نیست که آگورافوبیا دارند.
فقط به این دلیل که درونگراها ساکت هستند و از تنهایی لذت میبرند، به این معنی نیست که آگورافوبیا دارند و از فضاهای عمومی میترسند. مطمئناً برخی از افراد هم درونگرا و هم آگورافوبیک هستند؛ اما یکی نشانهای برای دیگری نیست.
۸.محتاط بودن درونگراها به خاطر اعتماد به نفس پایین نیست.
یکی دیگر از تصورات غلط رایج در مورد افراد درونگرا این است که آنها ساکت و محتاط هستند؛ زیرا عزت نفس پایینی دارند. این برای کودکان خیلی مشکل ساز است چون بزرگسالان اصرار میکنند که کودکی اجتماعی داشته باشند.
تصور نکنید که افراد درونگرا فاقد اعتماد به نفس یا عزت نفس هستند. با این حال، کودکانی که بازخورد دائمی از بزرگسالان و همسالان دریافت میکنند مبنی بر اینکه چیزی در شخصیت آنها اشتباه است، ممکن است شروع به زیر سوال بردن خود کنند.
۹.درونگراها از مردم متنفر نیستند؛ فقط تا دلیلی برای حرف زدن نبینند، حرف نمیزنند.
در واقع، درونگراها معمولاً به مردم علاقه زیادی دارند. آنها صرفاً با صحبت کردن و معاشرت زیاد احساس خستگی میکنند. صحبتهای کوتاه چیزی است که بیشتر درونگراها را به هم میریزد. چیزی که آنها نیاز دارند، دلیلی برای صحبت کردن است.
بنابراین برای شروع گفتوگو با یک درونگرا، چه کاری میتوانید انجام دهید؟ سعی کنید یک مکالمه جالب در مورد چیزی که یک درونگرا به آن اهمیت میدهد، شروع کنید و ممکن است متوجه شوید که او میتواند پرحرف ترین فرد در میان شماست.
۱۰. درونگرایی اشکال یا بیماری نیست که نیاز به درمان یا برونگرا شدن داشته باشد.
درونگرایی اغلب به عنوان چیزی تلقی میشود که باید بر آن غلبه کرد. بسیاری از درونگراها گزارش میدهند که معلمان و سایر بزرگسالان آنها را مجبور میکنند در موقعیتهایی قرار گیرند که احساس ناراحتی میکنند.مثلا:
- وادار کردن یک دانش آموز ساکت به عنوان رهبر یک گروه.
- اختصاص دادن نقش اصلی در کلاس به یک کودک درونگرا
- جفت کردن بچههای ساکت با برونگراترین بچههای کلاس برای انجام تکالیف گروهی.
اما درونگرایی چیزی نیست که بتوان آن را گذراند. کمرویی شدید و اضطراب اجتماعی مشکلاتی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند، به خصوص اگر منجر به ناراحتی یا اختلال قابل توجه در زندگی روزمره شوند.
ساکت بودن با خجالتی بودن یکسان نیست. درونگراها نیازی به تبدیل شدن به افراد برونگرا ندارند.
۱۱.این که به یک درونگرا بگویید: تو خیلی ساکتی، احساس خوبی به او نمیدهد.
درونگراها تنها تیپهای شخصیتی نیستند که گاهی اوقات بد درک میشوند. برونگراها هم اغلب متهم میشوند به پرحرف بودن.
برای یک درونگرا، اینکه دائماً به او میگویند: تو ساکت هستی. بسیار شبیه این است که به یک برونگرا بگوییم: هرگز ساکت نمیشوی و هر دو تیپ شخصیتی باید برای درک افرادی که با آنها تفاوت دارند، تلاش کنند.