سایک نیوز به نقل از نیک آرام: نیاز به تحقیقات با کیفیت بالا در ارتباط با مداخلات ورزشی برای افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی مشاهده شد. دراین مطالعه مداخله 12 هفته ای ورزش، با شدت های مختلف، برای بررسی کاهش علائم اضطراب در بیماران اختلالات اضطرابی اضرابی انجام گردید. 286 بیمار در مرحله اول درمان در سوئد انتخاب شدند. شدت علائم با استفاده از پرسشنامه اضطراب بک (BAI) و مقیاس رتبه بندی افسردگی مونتگومری اسبرگ (MADRS-S) به صورت خود-ارزیابی انجام شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در یکی از دو برنامه تمرینی گروهی یکی با تمرینات قلبی-تنفسی و تمرینات مقاومتی، و یک گروه کنترل با درمان استاندارد بدون تمرینات گروهی ورزشی تقسیم شدند.
بیماران در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل بهبودی بیشتری در علائم اضطراب و افسردگی نشان دادند. هیچ تفاوتی در اندازه اثر بین دو گروه یافت نشد، ولی روند قابل توجهی در بهبود علائم اضطراب دیده شد. استفاده از معیار های خود ارزیابی محدودیت تحقیق ما بود. در نهایت مشخص شد برنامه ورزشی 12 هفته ای برای بیماران مبتلا به سندروم اضطراب در مراقبت های اولیه موثر بود و این تفکر که ورزش می تواند به عنوان یک درمان برای افراد درگیر با مسائل اضطرابی در نظر گرفت، را تقویت می کند.
درمان های استاندارد امروزی برای اضطراب عبارتند از درمان شناختی- رفتاری (CBT) و درمان دارویی. علی رقم پیشرفت های فارموکولوژی قابل توجه، مقاومت درمانی، عوارض جانبی و پایبندی ضعیف به مصرف دارو در بین بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی رایج است. بعلاوه صف های طولانی برای دریافت CBT ممکن است علائم و پیش آگهی بیماری را در طولانی مدت بدتر کند. پزشکان عمومی درمانی که شخصی، بدون انگ زنی، با اثرات جانبی کم و ساده را تجویز می کنند.
یکی از موارد درمان، فعالیت های بدنی است که به تنهایی یا همراه با سایر درمان های استاندارد مورد استفاده قرار می گیرد. حمایت تجربی برای نقش ورزش بعنوان فعالیت بدنی با هدف تناسب اندام، یک درمان و محافظت کننده در برابر افسردگی تعریف شده است. متا-انالیز مقالات مختلف نشان داد که مداخله ورزشی ای بر کاهش علائم افسردگی و سطوح بالاتر فعالیت بدنی بر کاهش خطر ابتلا به افسردگی موثر است.
در مورد اضطراب ادبیات متناقضی به چشم میخورد. در یک متاانالیز بر اساس RTC به این نتیجه رسیدند که شواهد تاثیر ورزش بر اضطراب به عنوان درمان اختلالالت اضطرابی مبهم است. تنها در یک متا-انالیز تمرینات با شدت زیاد و کم مقایسه کردند که نشان داد تمرینات با شدت زیاد تاثیر بیشتری داشته است. البته تعدادی از مداخلات به دلیل قدرت کم، زمان پیگیری کوتاه و RTC های ناکافی در معرض سوگیری قرار داشتند. بعلاوه تحقیقات در مورد انواع مختلف ورزش و میزان پاسخ کمو مطالعات مداخله ای به ندرت انجام شده است. به وضوح RTC با کیفیت بالا و پوتکل درمانی تمرینی برای بیماران مبتلا به اختلال اضطرابی وجود دارد.
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مداخه ورزش بر علائم اضطراب و ارزیابی مزیت ورزش با شدت بالا /متوسط در مقابل ورزش با شدت کم، در بیمارن با تشخص اولیه اختلال اضطرابی بود.
هدف دوم، ارزیابی تغییر علائم افسردگی بود. هدف دوم دیگر بررسی تاثیرات میانجی تناسب قلبی و عروقی بر علایم اضطراب است. فرضیه اول این است که یک مداخله ورزشی 12 هفته ای علائم اضطراب را کاهش می دهد و این تاثیر برای ورزش ها با شدت بالا/متوسط بیشتر از ورزش با شدت کم خواهد بود. و فرضیه دوم بهبود علائم افسردگی با ورزش است.
مطالعات RTC موازی بر روی بیماران مراقبت های اولیه با اختلالات اضطرابی روند شدت ورزش بر بهبود اضطراب موثر بوده است. اما تفاوت معنا داری در اندازه اثر بین ورزش با شدت کم و زیاد نشان نمی دهد. مطالعه حاضر نشان می دهد که مداخلات ورزشی با شدت کم و زیاد/متوسط ، علائم اضطراب را در پیگیری ها بهبود بخشید. این اثرات مستقل از علائم افسردگی بودند و با توجه به مزایای شناخته شده ورزش برای بیماران مبتلا به اختلال افسردگی، اساس ارزیابی مهم است.
اگرچه هیچ اثر دوز-پاسخ واضحی از شدت ورزش مشاهده نشد، اما روند معنا داری در نسبت بهبودی بیماران و شدت ورزش وجود داشت. که با یافته های ایلت (Aylett) و همکاران در 2018 متفاوت است. توضیح احتمالی برای این اختلاف، سابقه طولانی اختلالات اضطرابی و فعالیت بدنی کم جامعه آماری شرکت کنندگان در مطالعه ما است. از این رو، حتی برنامه با شدت کم برای اکثر شرکت کنندگان در مقایسه با سبک زندگی کم تحرک قبلی، افزایش قابل توجهی از فعالیت بدنی محسوب میشد. گروه کنترل آمادگی تنفسی-قلبی را بهبود بخشیدند که افزایش فعالیت جسمی بععنوان بخشی از مشارکت در مطالعه پیشنهاد شد، که میتواند یک تاثیر ناچیز داشته باشد.
ما فرض کردیم که تغییرات در تناسب قلبی- تنفسی و/یا قدرت عضلانی می تواند پیامد های اضطراب را پیش بینی کند. گرچه، تغییرات در VO2max یا قدرت عضلانی از قبل تا بعد درمان، هیچ اثر میانجی قابل قبولی را نشان نداد. تا به امروز، تنها یک کارازمایی، ارتباط بین حداکثر جذب اکسیژن (VO2max) و علائم بالینی اختلال اضطرابی را بررسی کرده است که هیچ ارتباطی بین آنها گزارش نشده است. این مطالعه و مطالعات همکاران نشان داد، برای بهبود سلامت روان در افراد مبتلا به سندروم اضطراب، نیازی به افزاییش قدرت نیست.
چند مکانیسم بالقوه اثرات احتمالی ورزش بر علائم اضطراب را توضیح می دهد. اول، مشارکت اجتماعی در گروهی از افراد با حمایت فیزیوتراپیست، می تواند به خودی خود درمانی محسوب شود. جلسات منظم می تواند توضیحی بر کاهش علائم باشد. تقریبا یک سوم افراد حاضر در مطالعه در مرخصی استعلاجی بودند و ملاقات منظم با سایرین در بهبود آنها موثر بوده است. دوم، نظریه های نوروبیولوژی شامل سیستم هایی هستند که بر چونگی توسعه (ایجاد) اضطراب و تاثیر فعالیت بدنی بر مغز نقش دارند. بعنوان مثال، ورزش به خودی خود ممکن است تولید فاکتور رشد شبه انسولین1 (IGF-1)، که با نوروپلاستیسیته و کاهش رفتار اضطرابی در موش ها مرتبط است را افزایش دهد. همچنان تحقیقات بیشتری در مورد مکانیسم های ارزیابی خاص و زیربنایی برای توضیح چگونگی کاهش علائم اضطراب توسط ورزش نیاز است.
تحقیقات اخیر نشان می دهد که اضطراب می تواند یک عامل خطر مستقل برای بیماری های قلبی عروقی باشد، که فرضیه استفاده از ورزش برای بهبود بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی را تقویت میکند. برای فهم این مکانیسم های تازه کشف شده، دو مسیر اصلی پیشنهاد می شود: مسیر رفتاری ( مانند فعالیت بدنی کمتر، سیگار کشیدن، مصرف الکل و رژیم غذایی نامناسب) و مسیر بیولوژیکی (ارتباط بین ارترواسکلروزیز و التهاب مزمن).
این مطالعه دارای چند نقطه قوت است: طراحی دوسور کرو، تصادفی سازی ارزیابی پایه، تنظیم تجزیه و تحلیل برای بسیاری از عوامل مخدوش کننده بالقوه، قدرت آماری کافی و مقایسه دو شدت تمرین. تعداد شرکت کنندگان (153نفر) در مطالعه ما در نسبت به RCT های قبلی در مداخله ورزش و درمان اختلال اضطرابی بیشتر است. نرخ پایبندی اعضا با توجه به زمان طولانی RCT ، 70 درصد و خوب بود. در سایر مطالعات نیز نرخ پایبندی خوب بود اما زمان مداخله کوتاه تری داشتند. ما همچنین برای عوامل مخدوش کننده مانند قلبی -تنفسی و قدرت عضلانی را در تجزیه و تحلیل آماری در نظر گرفتیم. نقطه قوت دیگر حذف سوگیری با تکرار همه تحلیل ها و مقایسه شرکت کنندگان به صورت تک کور و دو سو کور بود و نتایج هیچ سوگیری رانشان نداد.
مداخله ورزشی هدایت شده 12 هفته ای با کاهش علائم اضطراب در بیماران مراقبت های اولیه مبتلا به سندروم اضطراب همراه بود. یک روند معنا دار در نسبت بیماران بهبود یافته با علائم اضطراب در مقایسه با گروه کنترل دیده شد. اثر درمانی ورزش برای افسردگی مشابه بود. این یافته ها، نشان دادند که ورزش فیزیکی درمانی موثر است و باید در مرحله اول درمان مبتلایان به مسائل اضطرابی قرار بگیرد. ورزش عوارض جانبی کمی دارد، ارزان است و به طور کلی برای سلامت جسمانی عمومی مفید است.