روانشناسی زرد یک معضل جهانی

روانشناسی زرد یک معضل جهانی

خنده‌دار است؛ کافی است کمی از زندگی‌ شخصی‌اش با خبر باشید! آن‌وقت می‌فهمید کسی که نتوانسته است بدیهی‌ترین و پیش‌ پا افتاده‌ترین مسائل را در زندگی شخصی‌ و با خانواده خودش حل کند، حالا در قامت روانشناس قرار گرفته است و به مخاطبان زودباورش مشاوره می‌دهد. چرا؟ چون چند کتاب عامه پسند در زمینه روانشناسی خوانده و چند ماهی صفحه های انگیزشی توخالی و پوشالی را بالا و پایین کرده و حالا خودش را محق می‌داند که برای عالم و آدم نسخه بپیچد؛ یک نسخه حال‌خوب کن که مثل قوی ترین اکتیو دراگ‌ها فقط و فقط چند ساعت دوام دارد!

سایک نیوز به نقل از گروه ایرنا زندگی – هرچه بیشتر تو را به سمت جملات انگیزشی سوق بدهند و از موفقیت بی حد و حصر، آن‌ هم بدون تحمل سختی‌های چندانی بگویند، زردتر هستند؛ آنقدر که حتی رنگ زرد هم در علم روانشناسی به معنای نگاه غیر تخصصی و غیر علمی تلقی می‌شود. این نوع از روانشناسی که اتفاقا محبوب عموم جامعه است، همیشه به دنبال راه‌حل‌های فوری برای حل مشکلات مهم می‌گردد؛ روشی که به هیچ عنوان از سمت تحقیقات علمی و بالینی توسط روانشناسان تایید نمی‌شود اما چه می‌شود کرد؟ انگار که همه ما علاقه‌مند به یاد گرفتن زبان انگلیسی در دو هفته و لاغر شدن در یک ماه و لابد خوشبخت شدن با یک جمله می‌گردیم؛ موضوعی که دکتر علیرضا فرنام، روانپزشک و استاد دانشگاه هم آن را تایید می‌کند:« واقعیت این است که روانشناسی زرد، نوعی از روانشناسی است که روی اصول شناخته شده این علم پایه‌گذاری نشده و قول تغییرات سریع در مدت کوتاه را می‌دهد؛ اتفاقی که به هیچ‌عنوان واقع‌بینانه نیست.»

او معتقد است که وقوع یک تغییر، نیاز به مجموعه‌ای از اعمال و فرآیندها دارد؛ مخصوصا تغییرات بر روی روان که سیستم بسیار کاملی است و ایجاد تغییر در آن، نیازمند تغییرات در بخش‌ها و نقاط مختلف است:« یعنی نمی‌شود تنها با ایجاد تنوع درنوع نگاه به یک موضوع، آن را حل کنیم و تغییر بدهیم.» البته که همه اتفاقات بزرگ، از تغییرات کوچک رخ می‌دهند اما لازم است که کمی تلاش و دشواری و تمرین را هم چاشنی آن کنیم تا به نتیجه برسیم.

در جستجوی شهرت و درآمد

 آن‌ها برای حل مشکلاتی که ایجاد شدنشان سال‌ها طول کشیده، به یک‌سری جمله و تمرین فوری اکتفا می‌کنند و محبوب می‌شوند؛ به همین سادگی. این بدیهی‌ترین راهکار مشاوران زرد، برای چهره و معروف شدن در فضای مجازی است؛ فضایی که می‌تواند بهترین محیط برای کسب درآمدشان باشد و زرد بودن یکی از این روش‌ها است: «اساسی‌ترین ضعف در روانشناسی زرد، ساده‌انگاری است! اینکه توصیه‌کنندگان این نوع روانشناسی می‌خواهند با ساده‌ترین روش‌ها، مشکل مراجع‌کننده‌شان را حل کنند و خب با چنین روشی، طرفدار هم پیدا می‌کنند.»

دکتر فرنام می‌گوید که ساده صحبت کردن را قبول دارد اما ساده‌سازی را خیر: «درستش می‌دانید چه است؟ اینکه صادقانه بگوید که من می‌خواهم تجربیاتم در زندگی را با مخاطبانم به اشتراک بگذارم و حتی بابتش پول هم دریافت کند اما اسمش را روانشناسی نگذارد که چنین روش و منشی هیچ جایی در علم روانشناسی ندارد.» آن‌وقت است که شاید صداقتش، بیشتر از چنگ زدن به روانشناس بودن، به چهره شدنش کمک کند.

 وقتی درمانی در کار نیست…

در اینکه زیبا فکر کنید تا زیبا زندگی کنید شکی نیست اما این همه ماجرا هم نیست؛ چرا که علاوه بر زیبا فکر کردن، به زیبا عمل کردن هم نیاز داریم. کتاب‌هایی با عناوین خیره‌کننده، سخنرانی‌هایی که در آن لحظه به وجدتان می‌آورد و جملات انگیزشی که احساس قدرت به انسان می‌دهد، برخی از نمونه‌های روانشناسی زرد هستند؛ اتفاقاتی که در لحظه حالتان را خوب می‌کند اما در نهایت باری از روی دوش‌تان برنمی‌دارد. چنین دستاوردهایی، افراد زیادی را جذب خودش می‌کند. افرادی که در برهه حساسی از زندگی‌شان به سر می‌برند و به حال خوبی در یک لحظه، هرچند ناپایدار نیاز دارند. انگار خودشان هم می‌دانند که قرار نیست درمانی اساسی پیش پایشان قرار بگیرد؛ صرفا یک درد و دل دوستانه است که به اشتباه اسمش را روانشناسی گذاشته‌اند. دکتر علیرضا فرنام، روانپزشک و استاد دانشگاه تاکید دارد که بگوید حساب روانشناسی زرد و روانشناسی علمی را کاملا از همدیگر جدا کنید که تجربه موفقی از درمان افراد با روانشناسی زرد وجود ندارد.

ماجرای تلقین های توخالی

پست‌ها و توصیه‌های روانشناسانه اینستاگرامی، می‌توانند یک تلنگر باشند اما درمان خیر! این بدیهی‌ترین واقعیتی است که می‌شود درباره روانشناسی‌های رایج در صفحات شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام گفت: «برای خواندن و استفاده کردن از توصیه‌های سبک زندگی، یکی از این صفحات را دنبال می‌کنم اما تازگی‌ها فهمیدم که این جملات بیشتر حالم را بد می‌کند و خواندن موضوعی که هیچ ربطی به من و زندگی‌ام ندارد، احساس تلقین آن معضل را به من می‌دهد.»

این تجربه مشترک بسیاری از افرادی است که به سبب زندگی و رفتار بهتر، صفحات روانشناسی را دنبال می‌کنند اما نه‌تنها تغییر مثبتی در زندگی‌شان ایجاد نمی‌شود بلکه ممکن است دچار آسیب هم بشوند. اما دکتر فرنام، علت چنین پیامدها و تبعاتی را نداشتن تحصیلات آکادمیک و از آن مهمتر، جای خالی تجربه در رزومه گردانندگان صفحه می‌داند: «تجربه نشان داده است که اکثر کسانی که روانشناسی زرد را تبلیغ می‌کنند و آن را گسترش می‌دهند، تحصیلات آکادمیکی ندارند و صرفا از روی خوانده‌ها، شنیده‌ها و حتی دیده‌هایشان، به این حوزه روی آورده‌اند. طبیعتا ورود افراد غیرحرفه‌ای به چنین عرصه با اهمیتی، می‌تواند سبک زندگی و سلامت روانی افراد را نشانه بگیرد.»

چند روایت از نسخه‌های زرد

ضمن اینکه او حتی داشتن تحصیلات را هم برای ارائه توصیه و مشاوره کافی نمی‌داند:« همه کسانی که در این زمینه تحصیلاتی دارند، ابتدا لازم است که در موارد ساده با افراد متعددی تعامل داشته باشند و بعد وارد حوزه‌های تخصصی‌تر برای مشاوره دادن بشوند.» در واقع، سابقه کار با آدم‌ها، یکی از الزامات برای روانشناسی و مشاوره است؛ چرا که یک فرد فارغ التحصیل اما بدون تجربه ی تعامل با مخاطب، نمی‌تواند در ابعاد گسترده، کاری از پیش ببرد.

این معضل جهانی است!

روانشناسی زرد انگیزشی این روزها تا دلتان بخواهد، مخاطب دارد. آن‌هم نه فقط در ایران بلکه در تمام دنیا آدم‌هایی هستند که دلشان می‌خواهد کسانی باشند که از آن‌ها پول بگیرند و دلداری‌شان بدهد؛ به همین راحتی! دکتر فرنام معتقد است که این اتفاق خاص ایران نیست و در همه دنیا افراد در قالب‌های شیک و جذاب و بدون محتوایی ارزشمند، توصیه‌هایی ارائه می‌دهند و افراد دیگری هستند که دلشان برای همین توصیه‌های ساده و پیش‌پا افتاده ضعف می‌رود: «در حالی که روانشناسی علمی، اگر جریانی در پیش بگیرد که منجر به ضرر و زیان بشود، باید پایش بایستد.» اتفاقی که در روانشناسی زرد چنین موضوعی اهمیت ندارد و تو و می‌مانی و یک مشت توصیه و راهکاری که ممکن است جواب ندهد و حتی اوضاع را بدتر از چیزی که هست بکند.پس بنابراین راهکار مطمئن این است که همچنان روی علم حساب کنیم و برای رفع مشکلات روحی و روانی مان به پزشک و روانشناس مجرب مراجعه کنیم و باور داشته باشیم مسیر میان بُر همیشه به مقصد خوبی نمی رسد و برای رسیدن به هدف همیشه صبور بودن بهترین نتیجه را به بار می‌آورد. »