آیا ما واقعا خوشبین هستیم؟/مورد عجیب باربرا

آیا ما واقعا خوشبین هستیم؟/مورد عجیب باربرا
بذارین فورا یه توصیه بهتون بکنم. فرض کنیم سگ شما به تازگی از دنیا رفته: “فقط سعی کنین مثبت بمونین، حداقل دیگه درد نمی کشه.” شاید مادربزرگتون داره بر اثر سرطان، جونش رو از دست میده: “مثبت فکر کنین. او سال های زیادی رو زندگی کرده.” شاید دوباره مشکل مالی پیدا کردین و نمی دونین چطور باید اجاره خونتون رو پرداخت کنین: “مثبت فکر کنین که دوباره پولی به حسابتون میاد.” یا شاید ازدواج شما با مشکل روبرو شده و به سختی می تونین به چهره آزار دهنده همسرتون نگاه کنین: “مثبت فکر کنین. شاید همه چیز درست شه.” متوجه منظورم می شین؟ ما در دنیای مثبت ها با فرهنگ “مثبت اندیشی زندگی می کنیم. حتی وقتی اتفاق بدی برامون میفته، ما ناچاریم پیش از اینکه وقت داشته باشیم ان اتفاقات رو تحلیل کنیم، به نیمه پر لیوان نگاه کنیم. من کاملا فایده مثبت اندیشی رو درک می کنم و گاهی خودم رو مجبور به این کار کردم. اما واقعا تعجب میکنم که چطور مثبت اندیشی به عنوان روشی برای مقابله با مشکلات، تبدیل به ابزاری برای اجتناب از رویارویی با مشکلات می شه؟

درس های باربرا

زمانی یه همکار داشتم که اسمش باربرا بود. اون همیشه به قدری خوشبین و شاداب بود که من در واقع از این تعجب می کردم که لبخندهاش چقدر واقعی بودن، بخصوص زمان هایی که با وجود مشکلات، همچنان لبخند رو روی صورتش حفظ می کرد. اون هیچ وقت به خودش اجازه نمی داد که دچار احساسات بدی بشه که همراه با اتفاقات ناخوشایند به سراغ آدم میان. در عوض احساساتش رو سرکوب می کرد و با نگرشی مثبت به زندگی ادامه می داد. وقتی نامزدی هفت ساله ش رو به هم زد، با لبخندی به پهنای صورت به سر کار اومد. وقتی ازش پرسیدم که درباره اون ماجرا چه احساسی داره، گمان کردم بالاخره قلبش رو به روی من باز میکنه و اون لبخند از بین می ره. اما مثل روزهای عادی دیگه رفتار کرد و انگار که اتفاقی نیفتاده به من گفت: “من خوبم. میخوام در این مورد مثبت فکر کنم. ما قرار نبوده با هم بمونیم و اون چه که بهتر باشه، اتفاق میفته.” یادم میاد که از تعجب چشمام گرد شده بود و فکر  کردم خیلی خوبه که در مدت ۳ تا ۶ ماه بحرانی بعد از یه جدایی سنگین آدم این طور فکر کنه. اما چنین رفتاری درست یک روز بعد از جدایی نمیتونه صادقانه باشه.

وقتی با واکنش فرا مثبت باربرا با جداییش مواجه شدم، فکر کردم احتمالا الان میره یه گرمکن ورزشی میپوشه، یه عالمه بستنی میخوره یا خودشو تو باشگاه می کشه تا از بدنش انتقام بگیره. مغزم داشت فریاد می زد که: “آخه یه عکس العمل عجیب یا از روی افسردگی نشون بده، زن!”. اما اینطور نبود. اون همچنان با چهره ای به شدت خندان بعد از جدایی از رابطه هفت ساله ش به کار کردن ادامه می داد. بیشتر افراد اون رو برای این همه مثبت بودن تحسین می کردن. اما من همچنان باورش نمی کردم. می دونم که خیلی وحشتناکه. چون من یه درمانگرم و وظیفه من اینه که بخوام افراد رو خوشحال ببینم و دلم می خواست در مورد باربرا هم همینطور باشم. اما نه به قیمت از دست دادن اعتماد به صداقت و شخصیت و بخصوص سلامتیش، چرا که وقتی درگیر رفتارهای اجتنابی می شیم، سلامتی مون در معرض خطر قرار می گیره.

کمی بیشتر از یک سال بعد از جدایی، باربرا که اواخر دهه بیست سالگی زندگیش رو می گذروند، برای فشار خون بالا دارو مصرف می کرد، تپش قلب گرفته بود و بیش از حد کافئین مصرف می کرد تا بتونه در طول روز بیدار بمونه. اون موقع بود که باربرا به یه درمانگر مراجعه کرد و تصمیم گرفت به جای اینکه سخت کار کنه تا بتونه مثبت و خوشحال باشه، با زندگیش روبرو بشه. باربرا متوجه شد که شاید همه چیز اون قدر که اون می خواست خوب و کامل نبوده. یاد گرفت که ایرادی نداره که گاهی آدم شکننده، غمگین و حتی عصبانی باشه. توجه به تجربیات درونی، گوش دادن به احساسات واقعی و مدیریت درست اون ها برای باربرا به قیمت آسیب رسیدن به جسمش به دست اومد. میخوام شما رو متوجه کنم که چه درسی می تونین از داستان باربرا بگیرین. میزان درست زمانی که باید برای مصیبت طی کنیم تا بتونیم دوباره مثبت فکر کنیم چقدر باید باشه؟ و چطور می فهمیم که واقعا خوشبین هستیم یا اینکه فقط داریم از مسائلمون فرار می کنیم؟

آگاهی از تجربه درونی

بیشتر ما، از جمله خود من در زمان های ناراحتی دنبال چیزی می گردیم که بهمون احساس خوب و راحتی بده. در مورد این موضوع تا به حال زیاد نوشته م و توضیح دادم که چطور با رفتارهای اجتنابی از مشکلاتمون فاصله می گیریم. افراد، روش های آشکار رایجی رو برای آرام کردن خودشون در لحظه به کار می گیرن، مثل نوشیدن الکل یا مصرف مواد مخدر. اما، ما روش های نه چندان آشکاری رو هم به کار می بریم که فکر می کنیم برامون خوبن. مثل اینکه بعد از یک پیشامد ناگوار، به سرعت به مرحله مثبت اندیشی و خوشحالی می پریم. این کار به ظاهر، روش خوبی برای کنار اومدن با مشکلاته. اما اگر به عمق ماجرا پی ببریم و سطحی نبینیم، این نوع مثبت اندیشی به عنوان روشی برای نادیده گرفتن تجربیات درونی صادقانه به جای روبرو شدن با اون ها، باعث میشه که مثل باربرا حقیقتا خوشبین نباشیم. شاید واقعا آسیب دیده باشین، احساس فقدان کنین و به خاطر از دست دادن سگتون، دیدن مرگ مادربزرگ بر اثر سرطان یا ناتوانی در پرداخت بدهی ها، بحران در زندگی مشترک یا جدایی از نامزدتون رنج می کشین. شاید به جای پریدن در نور خوشی که در انتهای تونل دیده میشه، بخواین لحظه ای با احساسات واقعی تون روبرو بشین و از وجود اون ها آگاه باشین. شاید انتخاب کنین که تا هر زمان که لازمه در تونل بمونین و بدونین که هروقت آماده باشین، بیرون از تونل راهی وجود داره.

خوبه که روش های عملی سریعی برای کاهش استرس، احساس خوشحالی، نگرانی کمتر و احساس راحتی داشته باشیم. این نوع از لذت فوری برای همه ما خوشاینده. به همین دلیل به دنبال الگوهای دائمی اجتناب که راهکارهای سالمتری به نظر میرسن می ریم و اون ها رو مثل ماسک به صورت می زنیم. اما چیزی که مهمه اینه که به خودمون دروغ نگیم و در عوض آگاه باشیم که داریم از مشکلات فرار می کنیم. چون آگاهی و صداقت همیشه بیشتر به کارمون میان.

هیچ نسخه مشخص یا زمان بندی قطعی برای اینکه چطور جدایی ها و سایر مشکلات زندگی رو مدیریت کنیم وجود نداره. اما این تجربه ها هرجند چالش برانگیز باشن، می تونن براتون به موقعیت هایی تبدیل شن که بیشتر از احساسات و افکارتون و اقداماتی که براتون بهترن، آگاهی پیدا کنین. وقتی که تمرین آگاهی می کنین، می فهمین چه زمانی دچار خوشبینی اشتباه هستین و یا دارین با تاییدات توخالی، به خودتون آسیب می رسونین. ایرادی نداره که گاهی باور کنین دنیا ازتون متنفره یا داره رو سرتون خراب میشه یا اینکه دنیا براتون تموم شده. زمین بخورین. اگه احساس بد دارین، داشته باشین. به دردتون افتخار کنین. بعد، هر وقت آماده بودین، خودتون رو جمع و جور کنین، واسه خودتون مسیر بسازین و بدونین که: گرچه سخت خواهد بود و گاهی ممکنه احساس سردرگمی کنین. اما از پسش برمیاین. در پایان همه چیز درست خواهد شد. بله، میدونم که چقدر دارم مثبت فکر می کنم. اما برای رسیدن به این مرحله شتاب نکنین، مگر اینکه واقعا و با تمام وجود براش آماده باشین.

نویسنده: دکتر ایلن اشتراوس کوهن

منبع : سپیده دانایی

بیستر بخوانید


telegram2 files