چگونه کودکان خودشیفته می شوند ؟

چگونه کودکان خودشیفته می شوند ؟

چگونه یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته می شود ؟

اختلال شخصیت خودشیفته محصولی جانبی از محیط خانوادگی در دوران کودکی است. همه کودکان نیاز به تایید و توجه از جانب خانواده شان را دارند.
کودکان با خانه هایشان منطبق می شوند و اغلب معقول ترین ومولدترین انطباق با شرایط خانه باعث به وجود امدن یک خودشیفته می شود.
در زیر برخی سناریوهایی که میتوانند از عوامل به وجود اورنده یک خودشیفته باشند بیان می شود.

۱. ارزش های خود شیفتگی در والدین

در این موقعیت کودک در خانه ای بزرگ می شود که والدین بسیار مقایسه گر هستند و فقط موفقیت های بزرگ را پاداش می دهند.
یک یا هردوی این والدین خودشیفتگی نمایشی دارد.

عشق مشروط است : وقتی که شما تو مسابقه اول می شوید برنده یک نمایشگاه علمی میشوید یا ستاره نمایش مدرسه هستید شما را در پاداش و توجهشان غرق می کنند. و اگر اینطور نباشی نادیده ات می گیرند.
کودکان در این خانواده ها هیچوقت به طور ثابت عشق را تجربه نمی کنند. اینگونه والدین به خود واقعی کودکشان توجه نمی کنند انها در اصل به این توجه دارند که کودکشان چطور می تواند طوری رفتار کند که خانواده را خوب نشان دهد انها دوست دارند که بتوانند به همسایه هایشان بگویند دیدی کودک من چکار کرده است.

۲.کم ارزش نشان دادن کودک توسط والدین خود شیفته

در این قسمت والدینی وجود دارند که به شدت سلطه گر هستند و کودکان خودرا تحقیر می کنند, این والدین تحریم گرهستند , به اسانی عصبانی می شوند و به طورغیر معمول انتظارات بالا دارند.
آنها اگر دو کودک یا بیشتر داشته باشند یکی از آنها را تشویق و دیگری را تحقیر می کنند. اونی که خوبه می تونه به سرعت تبدیل به ادم بده بشه و جایگاهش تغییر پیداکند هیچ کس در این خانواده حس امنیت ندارد.
بچه هایی که در این خانواده ها بزرگ می شوند احساس عصبانیت و تحقیر شدن می کنند.

این کودکان به نظر می رسد به شرایط دوران کودکی شان به طرق مختلفی واکنش نشان می دهند
کودک شکست خورده : بعضی از ین کودکان به راحتی تسلیم می شوند و شکست را یپذیرند.
بعد از ده ها بار گفته شدن اینکه تو بی ارزش هستی آنها ممکن است در چرخه ای از افسردگی مبتی بر شرم و تنفر از خود پایین بروند و بعد برای فرار از این شرم به رفتارهاای تکانشگرانه واعتیاد رو بیاورند. بعضی به سمت الکل و اعتیاد به مواد روی می اورند وبعضی دیگر روزهای خود را در اینترنت می گذرانند.
انها هیچوقت به پتانسیل هایی که دارند نمی رسند زیرا متقاعد شده اند که هیچ چیز نیستند.

کودک سرکش :
این کودکان به دفعات پیام های والدینشان را درباره اینکه توهیچ چیز نیستی نادیده می گیرند.
و به جای آن تمام زندگی خو درا برای این می گذرانند و تلاش می کنند تا به خودشان, دیگران, دنیا و والدین تحقیر کننده ای که به آنها گفتند تو هیچ چیز نیستی ثابت کنند که انسان ویژه ای هستند و والدینشان اشتباه می کردند.
آنها به هر صورتی که می توانند رویاهایشان را دنبال میکنند
اثبات اینکه انها ادمهایی خارق العاده هستند به ماموریتی مادام العمر در زندگی آنها تبدیل می شود در حالی که یک صدای درونی همیشه از هرکاری که می کنند انتقاد می کند.

کودک عصبانی :
این کودکان به خاطر تحقیر والدینشان با یک خشم بزرگ می شوند.
هرکسی که با هر رفتاری باعث شود که والدینشون را به خاطر بیاورند هدف حملات خشم آنها قرار خواهد گرفت.

۳.کودک خارق العاده

این گونه والدین معمولا خودشیفته هایی پنهان هستند که از مورد توجه بودن احساس ناراحتی می کنند. و به جای آن در مورد فرزندان بسیار با استعدادشان لاف می زنند. اغلب این کودکان با استعدادند و لیاقت پاداش دارند اما والدین شان استعداد فرزند خود را به صورت افراطی بیان می کنند و آن را به طور مسخره ای کش می دهند.
این نوع آرمان خواهی و ایده ال نگری به بی عیب و نقص بودن و وخاص بودن به کودک می تواند او را به سمت خود شیفتگی در آینده بکشاند.
۴. تحسین کننده نمایشی
بعضی از این کودکان درخانه های بزرگ می شوند که والدین خود شیفته نمایشی و تا زمانی که کودکشان انها را مورد ستایش قرار دهد و تابع تمام رفتارهای انها باشد به او پاداش می دهند و او را مورد توجه قرار خواهند داد.
این کودکان به ارزش های خود شیفتگی فکر می کنند ولی به آنها فرصتی داده نمی شود تا برای ابراز وجود خود مورد تحسین قرار بگیرند. به جای آن نقش آنها درخانه عبادت و ستایش پدر و مادر خودشیفته شان است, بدون اینکه تلاشی برای برابری یا پیشی گرفتن ازموفقیت های آنها داشته باشند.

دکتر الینور گرینبرک
منبع : سایکولوژی تودی
ترجمه : تیم تخصصی سایک نیوز

بیشتر بخوانید



telegram2 files