چوب معلم “گل” نیست!

چوب معلم “گل” نیست!

به گزارش سایک نیوز به نقل از ایرنا، خشونت رفتاری، کلامی و فیزیکی علیه دانش آموزان در مدارس اقدامی غیرقانونی و غیر انسانی است که طیف گسترده ای از دلایل در شکل گیری آن دخیل می باشد، دلایلی که بی شک بررسی و رفع آنها از نمودهای خشونت علیه دانش آموزان در مدارس می کاهد.

فعالان حقوق کودکان و روانشناسان بر این باورند که مشکلات و تعارضات روانی برخی اولیای مدارس، نظارت ناکافی بر عملکرد معلمان در برخی مدارس و دغدغه معیشتی معلمان، از جمله مسایلی است که می تواند موجب شکل گیری رفتارهای خشونت آمیز علیه دانش آموزان در مدارس می شود.

محمد لطفی، نماینده رسمی سمن ها در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و عضو جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار و انجمن حمایت از کودکان، در گفتگویی که در زیر خواهید خواند، بر لزوم شناسایی دلایل شکل گیری خشونت علیه دانش آموزان در مدارس تاکید کرده است. از نظر وی، رفتارهای خشن از جمله تنبیه های جسمی دانش آموزان در مدارس، آنان را مدرسه و تحصیل گریز می کند و می تواند تاثیرات منفی جبران ناپذیری بر سرنوشت کودکان بگذارد.

خشونت علیه دانش آموزان در مدارس چه تاثیری بر روی کودکان دارد؟
– خشونت های رفتاری و کلامی علیه دانش آموزان در مدارس، تاثیرات منفی بسیاری بر روح و روان و آینده تحصیلی کودکان و نوجوانان دارد و حتی می تواند سرنوشت آنان را تغییر دهد. وقتی بچه ها رفتار خشونت آمیز معلمان را تجربه می کنند دچار ترس، خشم و نفرت از مدرسه می شوند. مدرسه گریز و آموزش گریز می شوند و این اتفاق می تواند مسیر زندگی آنان را تغییر دهد.

دلایل شکل گیری خشونت علیه کودکان در مدارس چیست؟
– خشونت اولیای مدرسه علیه دانش آموزان دلیل واحدی ندارد و مجموعه دلایلی موجب شکل گیری این خشونت می شود. بخشی از آن به سیستم و فرایندی که باید معلمان برای استخدام طی کنند باز می گردد اما این موضوع تنها علت نیست. خشونت رفتاری معلمان علیه کودکان در مدارس را فقط نمی توان به نقص در سیستم سنجش روحی و روانی معلمان در فرایند استخدام آنان نسبت داد.
جامعه ما این روزها به جامعه خشنی تبدیل شده است و این خشونت در اقشار مختلف جامعه از جمله بین همسران با یکدیگر و بین مردم در اجتماع قابل مشاهده است به گونه ای که یک تنش کوچک به سرعت به یک بحران و درگیری عمیق تبدیل می شود و این موضوع از میزان مراجعه به کلانتری ها، دادگاه ها و دادسراها قابل درک است.
به نظر همیشه مشکلات روحی و روانی دلیل خشونت معلمان نیست. در کنار این دلیل، دلایل دیگری چون دستمزد معلمان، در ایجاد تنش ذهنی برای آنان و در نتیجه سر زدن خشونت از آنان موثر است. وقتی دستمزد معلمان پایین باشد تنش های زندگی آستانه تحمل آنان را پایین می آورد. تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس ها نیز یکی دیگر از این دلایل است که کنترل یک کلاس را برای معلم سخت می کند و بر رفتارهای خشونت آمیز آنان دامن می زند. اگر معلمان این دغدغه ها را نداشته باشند اما باز هم در برخورد با کودکان رفتار خشن از خود نشان دهند، باید موضوع سلامت روانی آنان را مد نظر قرار دهیم.
مادامی که چالش های زندگی معلمان را بر طرف نکرده باشیم در موارد خشونت معلمان علیه دانش آموزان، برجسته کردن مشکلات روانی معلم نادیده انگاشتن کل ماجرا به شمار می رود.

چگونه می توان به حذف نمونه های هرچند اندک خشونت علیه دانش آموزان در مدارس کمک کرد؟
– برای رسیدن به این هدف باید عوامل ایجاد کننده خشونت را حذف کنیم. تقویت سیستم های نظارتی بر عملکرد اولیای مدارس و توجه بیشتر به نوع رفتار آنان با دانش آموزان می تواند به مهار برخی رفتارهای توام با خشونت با دانش آموزان در مدارس منجر شود.
این در حالی است که در آموزش های ضمن خدمت معلمان باید بر اهمیت برخورد مناسب با دانش آموزان تاکید شود. باید در این زمینه سیستم های بازدارنده تقویت شود. اگر چه به صورت قانونی در آیین نامه های وزارت آموزش و پرورش تنبیه دانش آموزان ممنوع شده و چنین اقداماتی به لحاظ کیفری نیز جرم محسوب می شود اما کم توجهی به این قوانین و ضعیف بودن اهرم های بازدارنده موجب شده است که گاهی رفتارهای خشن از معلمان سر بزند. در موارد خشونت علیه دانش آموزان در مدارس باید سیستم های نظارتی و آموزشی با جدیت بیشتری برخورد کنند.
البته تقویت سیستم های کنترلی و نظارتی یکی از راهکارهاست که شاید در بلندمدت به اندازه کافی نتیجه بخش نباشد و به عنوان راهکاری فوری و تسکینی در برخورد با مشکل قلمداد شود.
گسترش چتر حمایتی از معلمان به منظور کاهش دغدغه های معیشتی آنان یکی از مهمترین راهکارها برای ایجاد آرامش بیشتر در بین معلمان است. اکنون که به سال جدید و تعیین حداقل دستمزدها نزدیک می شویم باید به معیشت مردم از جمله معلمان بیشتر توجه شود. بدون شک با رفع دغدغه های مالی مردم از جمله معلمان، خشونت به طور معناداری در جامعه کم می شود. کاهش فاصله درآمد و هزینه کلید حل مجموعه زیادی از تضادهای رفتاری است.

در این زمینه خانواده ها چه نقشی دارند؟
– این نکته خیلی مهمی است. «چوب معلم گل ِهر کی نخوره خله» ضرب المثلی اشتباه است که در فرهنگ تربیتی ما وجود دارد. تجربه های جدید جهانی نشان می دهد که چنین تصوری درست نیست. این نگاه به معلمان حق تنبیه دانش آموزان را می دهد و خشونت را برای آنان توجیه و حتی تجویز می کند. خانواده ها باید بدانند که به لحاظ قانونی هیچ معلمی حق ندارد فرزندان آنان را کتک بزند یا تنبیه کند. این تنبیه نه تنها هیچ تاثیرمثبتی ندارد بلکه اثرات منفی زیادی روی دانش آموزان خواهد گذاشت و حتی ممکن است سرنوشت آنان را تغییر دهد.

چه نهادهایی می توانند در ایجاد آگاهی در خانواده ها و کمک به آنان در آموزش فرزندان نقش داشته باشند؟
– در این ارتباط صدا و سیما وظیفه خطیری دارد. همچنین مدارس باید در جلسات اولیا و مربیان پدر و مادرها را آگاه کنند و به آنها بگویند معلم ها حق ندارند به فرزندانشان توهین کرده یا آنان را تنبیه بدنی کنند. مسوولان مدارس باید مسوولیت برخورد قانونی با هرگونه رفتار خشونت آمیز معلمان با دانش آموزان را بر عهده بگیرند و در این زمینه به خانواده ها اطمینان دهند.
باید مدارس و رسانه های عمومی پیمان نامه حقوق کودک را به خانواده ها و دانش آموزان آموزش دهند و همواره مفاد این پیمان نامه را در سطح جامعه گوشزد کنند. علاوه بر خانواده ها باید آموزش های لازم به دانش آموزان هم داده شود تا آنها با حقوق خود آشنا شوند.
پیمان نامه حقوق کودک می تواند یکی از موارد درسی دانش آموزان در مدارس باشد تا آنان با حقوق اولیه خود آشنا شوند و بدانند کسی حق ندارد آنها را تنبیه کند حتی اگر آن فرد معلم مدرسه باشد. باید به بچه ها در خانواده و مدارس آموزش داده شود که هیچ کس اجازه ندارد آنها را تنبیه جسمی کند یا آزار روانی دهد.

فعالان حقوق کودک و سازمان های مردم نهاد تاکنون برای جلوگیری از خشونت علیه کودکان در مدارس چه اقداماتی را انجام داده اند؟
– حقوق کودک یکی از گفتمان های پایه ای سازمان های مردم نهاد است. جلوگیری از خشونت علیه کودکان در خانه، مدرسه و سطح جامعه جزء اصلی ترین مباحث مورد توجه سازمان های مردم نهاد است.
در زمینه خشونت علیه دانش آموزان در مدارس اما تاکنون کمپینی که عمومی شده باشد راه نیفتاده است. به تازگی کسانی که در زمینه حقوق کودک فعالیت می کنند پیگیر کمپینی تحت عنوان «نه به خشونت علیه کودکان در مدارس» هستند اما این کمپین هنوز قدرت نگرفته و امیدوارم در آینده افراد بیشتری به آن بپیوندند. در مجموع سازمان های مردم نهاد با مجموعه ابزارهایی که در دست دارند در زمینه حقوق کودکان خوب کار کرده اند.
فعالان حقوق کودک برای موفقیت بیشتر بی شک نیازمند همکاری رسانه های عمومی از جمله صدا و سیما هستند. اگر تبلیغات و فعالیت سازمان های مردم نهاد فقط به شبکه های اجتماعی ختم شود نمی توانند در ابعاد گسترده بر رفتار جامعه اثرگذار باشند. بی شک هر قدر ابزارهای فعالیت آنها گسترده تر باشد، در دفاع از حقوق کودکان نقشی موثرتر خواهند داشت.

 

بیشتر بخوانید:


telegram2 files