گفتگوی زیر مصاحبه اختصاصی سایک نیوز با دکتر ابوالفضل محمدی، استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص استفاده از رویکردهای رایج روان درمانی در میان متخصصان و دست اندرکاران حوزه سلامت روان می باشد.
۱- معمولا زمانی که صحبت از روان پزشکان به میان میآید، ذهنمان به سمت دارودرمانی منعطف میشود. آیا واقعیت به همین صورت است یا اینکه روان پزشکان هم دوره های آموزشی رواندرمانی را می گذرانند و در فرایند درمان از آن بهره می برند؟
طبیعی است که روانپزشکی بیشتر از شیوه های پزشکی و دارویی برای درمان استفاده کند، اما حقیقت این است که چه در گذشته و چه در حال حاضر، روانپزشکان علاوه بر درمان های متداول پزشکی از رواندرمانی برای درمان بیماران استفاده میکنند. همه میدانیم که تعدادی از شیوه های روان درمانی توسط روانپزشکان و یا پزشکان ابداع شده است. اما از زمانی که رشته روانشناسی به عنوان یک رشته مستقل شناخته شد و گرایشی از روانشناسی با هدف رواندرمانی و روانشناسی نابهنجاری شکل گرفت، این روان شناسان بودند که بیشتر از شیوه های روان درمانی استفاده میکردند.
به نظر من کاربرد رواندرمانی به مرور در روانپزشکی تقویت شده است. اخیراً روانپزشکان از رواندرمانی، هم در آموزش و هم درکار درمانی بیشتر بهره می برند.
روان درمانی در گذشته به روانپزشکان آموزش داده میشد و اخیراً هم این موضوع به طور جدی پیگیری میشود. در سالهای اخیر نیز درآموزش روانپزشکی، روان درمانی به عنوان یک دوره اختصاصی در آموزش تخصص روانپزشکی گنجانده شده است. البته روان پزشکانی هم هستند که صرفاً از درمانهای دارویی و پزشکی استفاده می کنند، اما از طرفی برخی از روانپزشکان هم هستند که فقط روان درمانی را برای درمان اختلال های روانی به کار میگیرند، و کمتر به تجویز دارو میپردازند.
۲- این آموزش ها بر مبنای چه رویکردهایی می باشد؟
در گذشته که آموزش روان درمانی برای روانپزشکان، عموماً به صورت مدون وجود نداشت، آموزش بر اساس رویکرد متخصصان این حوزه بود و شاید بتوان گفت در آموزش و کاربرد رواندرمانی، معموملاً فردی و سلیقه ای عمل میشد. اما در حال حاضر، آموزش رواندرمانی به روانپزشکان مدون شده است. در واقع، در برنامه آموزشی، تمام رویکردهایی که از لحاظ تجربی تایید شدهاند به روان پزشکان آموزش داده می شود. این رویکردها عمدتاً رویکردهای تحلیلی، شناختی- رفتاری یا زوج درمانگری و گروه درمانی هستند.
همانطور که اطلاع دارید اخیراً فلوشیپ رواندرمانی به عنوان یک دوره آموزشی اختصاصی برای متخصصان روانپزشکی طراحی شده است. در این دوره بیشتر رویکردهای درمانی آموزش داده میشود، اما به عقیده من، عمده آموزش روان درمانی به روانپزشکان با رویکرد تحلیلی است. نه فقط در ایران که در دنیا هم به همین نحو است که رویکرد غالب روانپزشکان به روان درمانی، تحلیلی است. این موضوع در ارتباط با روان شناسان کمی متفاوت است. یعنی رویکرد غالب روان شناسان، شناختی- رفتاری است. البته، اظهار نظر در این باره در این روزها کمی دشوار است، چرا که طیف زیادی از روانشناسان و روانپزشکان کار رواندرمانی انجام میدهند.
۳- آیا نحوه استفاده از CBT میان روان شناسان و روان پزشکان متفاوت است؟
به عقیده من، کاربرد روان درمانی میان روان شناسان و روانپزشکان بسته به ماهیت کاریشان تفاوت هایی دارد. اما در ارتباط با CBT که ساختار و الگوی مشخصی دارد، شباهت زیادی در آموزش و کاربرد میان دو حرفه وجود دارد. با این وجود، در ارتباط باCBT (که رویکرد خود من نیز هست)، شاید بتوان گفت که یک روانپزشک ممکن است در جلسات روان درمانی خود به تجویز دارو هم بپردازد، کاری که یک روانشناس انجام نمیدهد. همانطور که میدانید رواندرمانی شناختی- رفتاری در بیشتر موارد با درمان دارویی تضادی ندارد. از طرفی فکر میکنم شاید روانپزشکان به خاطر ماهیت حرفه شان بیشتر با بیماران دشوار روانپزشکی روبرو باشند، یا با بیمارانی که مشکلات جسمانیِ همراه دارند. از این رو ممکن است از روشهای شناختی رفتاری برای طیف متفاوتی از بیماران روانپزشکی استفاده کنند. حتی ممکن است تکنیکهای شناختی یا رفتاری را در بازه زمانی کوتاهتری استفاده کنند. تا آنجا که اطلاع دارم، در دنیا این رویکرد بخصوص در میان پزشکان عمومی نیز به کار برده می شود که به دلیل ماهیت کارشان، فنون CBT را در زمان کوتاهی (مثلاً چند دقیقه) برای بیماران خود به کار می برند و این الگو بسیار شناخته شده است و آموزش هم داده می شود.
بنابراین حتی در شکل پیاده سازی CBT نیز، به خاطر ماهیت کار و ماهیت مراجعین، میتواند تفاوت هایی وجود داشته باشد. با این اوصاف، اگر روانشناس و روانپزشک، هر دو بخواهند یک بیمار مشخص را به روش شناختی- رفتاری ویزیت کنند الگوی درمانی آنها تفاوت چندانی با یکدیگر نخواهد داشت. البته تفاوتهای فردی وجود دارد که ممکن است در ارتباط با الگوی تکنیک ها، میان روانشناس ها هم وجود داشته باشد.
دکتر محمدی در ادامه به خبرنگار سایک نیوز می گوید: یکی از موضوعاتی که شاید لازم است به این مسئله اضافه کنم این است که آیا CBT را فقط روان شناسان میتوانند به کار ببرند یا روانپزشکان؟ این موضوع ممکن است دغدغه بسیاری از افراد باشد، اما تصور من بر این است که بسیاری از افراد در پاسخ دادن به این سوال، سوگیرانه برخورد میکنند. در دنیا اینطور نیست که بگوییم رفتاردرمانی شناختی فقط مسئولیت روانشناسان یا روانپزشکان است. هر کشوری ممکن است قوانین خاصی داشته باشد اما عمدتاً به اینصورت است که هر فرد متخصصی که صلاحیت به کار بردن این تکنیک را در درمان دارد باید از آن استفاده کند. حتی در دنیا رفتار درمانی شناختی را روان پرستاران نیز به کار میبرند. بسیاری از راهبردها و تکنیک ها را حتی گفتار درمانگران یا کار درمانگران استفاده می کنند. دلیلش این است که گاهی به کاربردن تکنیک توسط افراد این حرفه ممکن است تاثیر بیشتری هم داشته باشد. برای مثال در بیماران وسواسی که در بخش بستری هستند، بهترین فرد برای رواندرمانی نه روانپزشک است و نه روانشناس و باید گفت ای کاش پرستار آموزش دیده ای باشدکه این درمان را به کار ببرد.
به نظر من بیشتر به جای اینکه بگوییم که کدام حرفه صلاحیت رواندرمانی را دارد، به این بپردازیم که چه کسانی برای این کار آموزش دیدهاند و بهتر است که این مداخله را به بهترین نحو استفاده بکنند. از طرفی بهتر است به ضعف های آموزشی که در آموزش رواندرمانی به روانشناسان، روان پزشکان، پرستاران و حتی حرفه های دیگر وجود دارد پرداخته شود. رفتاردرمانی شناختی متعلق به هیچ حرفه خاصی نیست، هر کسی که صلاحیت کافی برای کاربرد آن را دارد، میتواند در حرفه خود، آن را به کار بگیرد. امیدوارم آموزش رفتاردرمانی شناختی به شیوه درست برای متخصصانی که در حوزه سلامت روان فعالیت میکنند، صورت گیرد.
بیشتر بخوانید:
مقبولیت CBT بین متخصصان و مردم ایران بیشتر از سایر رویکردهاست