همهی ما رویاهایی داریم؛ اما چرا؟ در طول سالها نظریات مختلفی از پیشگوییهای جالب گرفته تا نظریهی برآورده شدن آرزوی فروید، شکلگیری حافظه و فرآیندهای مغزی ارائه شدهاند. اما طبیعت بسیار خصوصی و ایدئولوژیک خواب باعث میشود که ترجیح یکی بر دیگری تقریباً غیرممکن باشد.
با این حال، تحقیقات اخیر که در مجلهی Social Cognitive and Affective Neuroscience منتشر شدهاند، از نظریهای قدیمی دفاع میکند که نشان میدهد خوابیدن مکانیزمی است که به ما کمک میکند تا فعالیت و احساسات زمان بیداری را پردازش کنیم. این توضیحات به خودی خود کاملاً دقیق نیستند، اما این اولین بار است که ما شواهد روشنی را برای حمایت از خواب دیدن در اختیار داریم.
برای مطالعهی رویاها، محققان آزمایشگاه خواب دانشگاه سوانسی، از راهحل نوآورانهای استفاده کردند؛ آنها محتوا و فرکانس موجهای مغزی را در هنگام خواب دیدن با عواطف زندگی واقعی مقایسه کردند. بیست دانشآموز برای شرکت در این مطالعه داوطلب شدند که دو نفر از آنها بنا به دلایل مختلف کنار گذاشته شدند. هر یک از این افراد کسانی بودند که محققان، آنها را «یادآوری رویاهای مکرر» مینامند، بدین معنا که آنها ۵ تا ۷ بار در هفته قادر به یادآوری و توصیف رویاهای خود بودند.
برای ۱۰ روز، از داوطلبان خواسته شد تا فهرستی که زندگی بیداریشان را توصیف میکند، تکمیل کرده و به پنج فعالیت مهم روزانه که اکثر روزها انجام میدهند، پنج رویداد مهم عاطفی و نگرانیهای اصلی خود اشاره کنند. همچنین آنچه که اتفاق افتاده است را ضمن بیان احساساتشان تشریح کرده و شدت این احساسات را در مقیاس یک تا سه نشان دهند.
در روز دهم، داوطلبان به یک کلاه الکتروانسفالوگرافی غیرتهاجمی متصل شدند تا فعالیت مغز موجشان در طول خوابموج یا همان «SWS» را ثبت کند و خواب حرکات سریع چشم یا همان «REM» ضبط شود. محققان پس از یک فاصلهی زمانی ۱۰ دقیقهای، داوطلبان را بیدار کردند تا از آنها بخواهند محتوای رویاهای خود را توصیف کنند و این چرخه چندین بار تکرار شد.
هجده داوطلب حداقل یک رویای REM را گزارش دادند و ۱۴ تا از آنها حداقل یک رویا SWS را توصیف کردند. سپس این توصیفات با محتوای تکمیل شدهی ۱۰ روزه مقایسه گردید تا مشخص شود که چه ارتباطی بین این دو وجود دارد. محققان خاطر نشان کردند، بین فعالیتهای رویاپردازی در طول چرخهی REM و اطلاعات ثبت شده، چندین همبستگی جالب وجود دارد. اول از همه، به نظر میرسد که فرکانس موج مغز با تعدادی از وقایع ذکر شده مشابهت دارد؛ یعنی زمانی که زندگی واقعی فرد پُر جوش و خروشتر است، فرکانس امواج مغزی او نیز بالاتر است.
دوم، اینطور به نظر میرسید که محتوای رویاهای داوطلبین با تجربیات اخیرشان در زندگی مطابقت دارد. به عنوان مثال، یکی از داوطلبین پس از صحبت تلفنی با مادرش، گزارش داد که مادرش را در رویاهای خود دیده است و سوم اینکه، فعالیتهای احساسیتر نسبت به وقایع عادی زندگی، بیشتر در رویاهای ما پدیدار میشوند.
«مارک بلگرو»، یکی از اساتید روانشناسی دانشگاه سوانسی، در این خصوص گفت: «این یافتهها اولین یافتههایی هستند که نشان میدهند امواج تتا در هنگام خواب با حوادث روی داده در زندگی بیداری ما مرتبط هستند و لذا ما هم اکنون شواهد قوی را در دست داریم که نشان میدهند رویا دیدن به بخشی از مغز مربوط میشود که کار پردازش خاطرات اخیر را برعهده دارد.»
محققان هیچ ارتباطی را بین زندگی واقعی و رویاهای SWS نیافتند که میتواند به این معنا باشد که چیز دیگری نیز در طی چرخهی خواب دخیل است. گام بعدی این است که ببینیم آیا امکان دستکاری حافظهی REM برای بهبود حافظه و پردازش احساسی وجود دارد یا خیر؟
منبع: مجله علمی ایلیاد