اضطراب و افسردگی علت حضور در شبکه‌های مجازی

اضطراب و افسردگی علت حضور در شبکه‌های مجازی

در جامعه امروز متاسفانه شاهد کودکانی هستیم که به بازی‌های کامپیوتری وابسته هستند. رفتار آنها نمادی از یک ربات است؛ آنها کودکانی بی‌احساس هستند که خبری از شادابی کودکانه در آنها نیست. این کودکان، افراد مستعد برای ابتلا به وسواس و افسردگی در بزرگسالی هستند که این موضوع می‌تواند سلامت روانی جامعه را در درازمدت تهدید کند.

به گزارش سایک نیوز و به نقل از «فرهیختگان »، هر فناوری که وارد زندگی بشر می‌شود، لازم است فرهنگ استفاده از آن نیز در مردم آن جامعه نهادینه شود. ما امروز متاثر از مشکلات درونی جامعه خودمان در استفاده از فناوری‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی مجازی دچار بحران‌های هویتی، کشمکش‌های فرهنگی و تنهایی افراد شده‌ایم. مسئولان اجتماعی، فرهنگی و آموزشی کشور لازم است آسیب‌شناسی از واقعیت موجود در جامعه داشته باشند که چرا در ایران پدیده نوظهور شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام اینقدر با اقبال عمومی روبه‌رو شده است. بی‌شک این استقبال گسترده نشان‌دهنده موضوع فطری اجتماعی بودن انسان‌هاست. روی آوردن افراد به این فضاها نشان‌دهنده اصل فطری بشری است که موجودی اجتماعی بوده است. اجتماعی بودن جزء لاینفک زندگی انسان‌هاست اما به واسطه عدم سیاستگذاری‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این ارتباط امروزه به صورت فیزیکی محدود شده است. افراد جامعه حالا به خاطر مشکلات اقتصادی، معیشتی، دوشغله بودن، نداشتن اوقات فراغت کافی و… دیگر با هم در ارتباط نزدیک نیستند و این مساله موجب افسردگی و اضطراب در آنها شده است. اینجاست که افراد برای رهایی از این تنهایی، افسردگی و اضطراب‌ها روبه شبکه‌های اجتماعی مجازی آورده‌اند.

در روانشناسی بحث مهمی مطرح است که هر گاه نیازهای انسان‌ها برآورده نشود، در جایی دیگر و با نمادی دیگر خودش را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد وقتی افراد دیگر در دنیای واقعی قادر به برقراری ارتباط‌های عمیق با یکدیگر نیستند، در دنیای مجازی به دنبال آن ارتباط می‌گردند. همان‌طور که در زندگی حقیقی شاهد دوستی، دشمنی، تحقیر، رقابت، کلاهبرداری و… هستیم در دنیای مجازی نیز این واقعیت‌ها وجود دارند. حال چون دیگر افراد به دلایلی نمی‌توانند در دنیای حقیقی مانند گذشته با هم در ارتباط باشند، در دنیای مجازی شادی‌شان را با گذاشتن تصویری از یک جشن، یا میهمانی که در آن شرکت کرده‌اند به اشتراک می‌گذارند یا غم خود را در فضای مجازی منتشر می‌کنند تا دیگران در این فضا با آنها همدردی کنند.

حضور افراد در شبکه‌های مجازی بهتر از نبود آنهاست چراکه اولا نمی‌توانیم افراد جامعه را از حضور در فضای جدید جهانی منع کنیم و آنها را مجبور کنیم تا از این فضا عقب بمانند. جامعه جهانی با سرعت بالایی جلو می‌رود و این ممانعت گاهی موجب ترغیب بیشتر جوانان برای استفاده از شبکه‌های مجازی می‌شود. از طرفی می‌توان با استفاده درست از این شبکه‌ها در راستای رفع نیازهای زندگی اقدام کرد. اما آنچه باید مراقب آن باشیم از خود بی‌خود شدن و سرسپردگی و وابستگی بیمارگونه به شبکه‌های مجازی است. وابستگی بیمارگونه به این فضاها موجب می‌شود افراد از زندگی حقیقی باز بمانند و دیگر نتوانند در زندگی واقعی حضوری مثبت داشته باشند.

رسیدگی به این موضوع نیازمند آموزش و برنامه‌ریزی از سوی مسئولان است. دولت، نهادهای اجتماعی و اقتصادی باید دست به دست هم بدهند تا هر چیزی در جای اصلی خود قرار بگیرد. در آن زمان است که می‌توانیم از افراد یک جامعه انتظار داشته باشیم تا رفتارشان را مدیریت کنند. وقتی افراد شغلی مناسب دارند، در رفاه اجتماعی هستند، اوقات فراغت دارند و می‌توانیم انتظار داشته باشیم زمانی را با خانواده و زمانی را برای خویش اختصاص دهند. افراد در زمانی که متعلق به آنهاست می‌توانند جذب شبکه‌های اجتماعی شوند و این هیچ تاثیر بدی روی افراد، روحیه آنها و سلامت جامعه ندارد.

این الگوی کشورهای پیشرو است اما مسئولان جامعه از این موضوع غافل مانده‌اند. فکری برای اوقات فراغت افراد، نشاط و شادمانی جامعه در نظر گرفته نشده است. بسیاری از افراد جامعه به نوعی افسردگی و اضطراب مبتلا هستند و برای رهایی از آن به صورت افراطی به سوی شبکه‌های اجتماعی می‌روند و از دنیای واقعی فاصله می‌گیرند. اینجاست که وابستگی به شبکه‌های اجتماعی مجازی ایجاد می‌شود. در جامعه امروز متاسفانه شاهد کودکانی هستیم که به بازی‌های کامپیوتری وابسته هستند. رفتار آنها نمادی از یک ربات است؛ آنها کودکانی بی‌احساس هستند که خبری از شادابی کودکانه در آنها نیست. این کودکان، افراد مستعد برای ابتلا به وسواس و افسردگی در بزرگسالی هستند که این موضوع می‌تواند سلامت روانی جامعه را در درازمدت تهدید کند.

 

بیشتر یخوانید

۶ تاثیر مهم “شبکه های اجتماعی” بر سلامت روان


telegram2 files