آموزشوپرورش غربالگری روانشناختی نمیکند و صرفا به غربالگری هوشی میپردازد. البته ظاهرا طرحی در حال بررسی است که غربالگری روانی در آغاز سالتحصیلی اتفاق بیفتد. با وجود این، در ایران آمار رویدادهای روانی بالاست.
گزارشهای جهانی نشان میدهد پایتخت ایران ششمین شهر پراسترس جهان است. همچنین مطالعه دیگری از سوی وزارت بهداشت در سال ۹۵ درباره ششهزار گروه نمونه انجام شده که گزارش آن در سال۹۶ منتشر شده است. این مطالعه نشان میدهد ۸۵درصد گروه نمونه ظرف ششماه گذشته یک استرس عمده را تجربه کردهاند. بنابراین وقتی زندگی در شهرهای ایران با فرایندهای استرسآمیز توام است، بهتبع آن مردم مشکلات بیشتری را در رفتاریهای خود نشان میدهند.
برای مثال آموزشوپرورش محل مناسبی است تا دانشآموزانی که دچار مشکلات عاطفی و ناسازگاری هستند و از بیشفعالی رنج میبرند، شناسایی شده و به آنها خدمات خاص مشاوره ارائه شود.
این درحالی است که غربالگری روانی میتواند در فضاهای مختلفی انجام شود. برای مثال، یک سازمان یا نهاد ممکن است بتواند برای کارکنان خود پروندههای سلامت درست کند. از این رو وقتی وضعیت کارکنان خود را غربالگری میکند، ممکن است با هزینه اندکی بهرهوری سازمان خود را بالا ببرد یا در قوهقضائیه اگر ثابت شود که فردی سابقه کودکآزاری در گذشته داشته و قاضی تجویز کند که ۲۰جلسه در فرایند روانشناسی حضور یابد، ممکن است این امر در پیشگیری از کودکآزاریهای بعدی موثر باشد. بنابراین برای اینکه ما بتوانیم از این فضای بسته خارج شویم، باید استانداردهای سلامت اجتماعی را بالا ببریم؛ یعنی از یک طرف شرایط را بهگونهای مهیا کنیم که میزان استرس در شهرها کاهش و میزان رفاه و اشتغال افزایش یابد و از طرف دیگر هم با اجرای غربالگری روانی از آسیبهایی که هزینههای سنگینی را در جامعه ایجاد میکنند، پیشگیری کنیم. اگر غربالگری روانی بهموقع صورت گیرد، تاثیر مثبتی دارد. برای مثال، ممکن است افرادی که دچار مشکلات عاطفی هستند ترک تحصیل کنند. بهعبارت دیگر، فردی که مشکلات عاطفی دارد و از تحصیلات لازم هم برخوردار نیست، ممکن است همیشه برای جامعه هزینه ایجاد کند. بنابراین وجود غربالگریهای روانی بسیار ارزشمند است و وزارت آموزشوپرورش باید در این حوزه برنامهریزی کند و کاری انجام دهد.
خونبازی در میان دانشآموزان
خونبازی در میان دانشآموزان تحتعنوان رفتار آسیبرسان به خود در مدرسه شناخته شده است. در روانشناسی موضوعی به نام رفتارهای آسیب به خود در مدرسه داریم که اتفاقا بنده در این حوزه چندسال قبل کتابی را ترجمه کردهام و فکر میکنم تنها منبع به زبان فارسی در بحث خونبازی است، اما تاکنون ندیدهام وزارت آموزشوپرورش حتی یکنسخه از آن را خریداری کند. واقعیت این است که رفتارهای آسیبرسان به خود در دو گروه اتفاق میافتد؛ یک گروه نوجوانانی هستند که رفتارهای آسیبرسان به خود دارند و مبتلا به اختلال شخصیتی مرزی هستند. مورد دوم اینکه رفتارهای آسیبرسان به خود میتواند در افراد غیرمبتلا به اختلال شخصیت مرزی هم اتفاق بیفتد. منتها معمولا عوامل مختلفی در ایجاد رفتارهای آسیبرسان به خود بدون قصد خودکشی اتفاق میافتد. حالا این عوامل ممکن است خیلی اوقات تاثیرات ناشی از استرس، افسردگی، حالتهای خلقی، اضطرابی و خشم باشد. این موضوع در میان دختران بیشتر شکل میگیرد. برای مثال، فضای عاطفی خانواده، روابط حاکم بر خانواده، اختلال در عملکرد اعضای خانواده یا ساختار خانواده میتوانند بهحدی آسیبزا باشند که پیامد آنها رفتارهای آسیبرسان به خود باشد. شکل آن بهگونهای است که دانشآموزان تیغ روی مچ دستشان میکشند. البته کشیدن این تیغها خیلی عمیق نیست و بریدن رگ در دانشآموز ممکن است بهصورت اتفاقی رخ دهد؛ حتی کوبیدن سر روی دیوار یا استفاده از آب جوش شدید در حمام بهگونهای که بدن تاول بزند، ازجمله مواردی است که نشاتگرفته از عدم مهارت لازم در فضای کنترل خشم و عواطف است.
جلب توجه دانشآموزان با خودزنی
وقتی رفتارهای آسیبرسان دانشآموزان را از بعد روانشناختی ارزیابی میکنیم، مشخص میشود این افراد کممهارت هستند و بهدلیل استرس، افسردگی و فشار حاکم بر خانواده با خودزنی قصد دارند خود را تخلیه کنند، چرا که آسیب رساندن به خود باعث میشود هورمونهای ضددرد ترشح شوند. ترشح آن هورمونهای ضددرد میتواند قدری به آرامش فردی که از یک اختلال روانی رنج میبرد، کمک کند. ازسوی دیگر، دانشآموزان با آسیبرساندن به خود جلب توجه میکنند و از این طریق میخواهند به خواستههای خود برسند. حال در فضای مدرسه چنین اقدامی دانشآموزان دیگر را تحریک میکند. بنابراین اولین گام در همه دنیا برای برخورد با چنین مسالهای این است که از ورود آن دانشآموز به مدرسه جلوگیری میکنند؛ یعنی اجازه نمیدهند دانشآموزان مورد نظر به مدرسه بیاید و ماجرا را برای همکلاسیهای خود تعریف کند تا بقیه تحریک به انجام آن شوند. از سوی دیگر، رفتار آسیبرسان به خود معمولا بهواسطه اینکه یک پدیده حرفهای است، به درمانگر حرفهای نیاز دارد. ما اصطلاحا برای خودزنیها از درمان دیالکتیک استفاده میکنیم. بهنظر می رسد مشاوران مدارس و آموزشوپرورش برای این درمان تبحر و دانش لازم را ندارند و باید دانشآموزان اینچنینی را به مراکز درمانی معتبر ارجاع دهند. در واقع تنها متخصصان امر در نوع درمانهای خاص برای درمان این دانشآموزان تبحر دارند. با وجود این، پوشاندن نقطه آسیب، صحبت کردن با دانشآموز و راهنمایی کردن و مشاوره دادن اقدامات اولیه در مدارس است که قاعدتا باید ضرورت داشته باشد و ضرورت دارد به دانشآموزی که این رفتار را میکند خدمات ویژه ارائه شود. بر همین اساس باید به مدیران و معلمان راجع به شیوع پدیده خونبازی میان دانشآموزان اطلاعاتی داده شود تا آنها آگاه باشند. همچنین باید مداخلات اجتماعی و روانشناسی در مدرسه برای پیشگیری از این مساله طراحی شود.
مجید صفارینیا – روانشناس و استاد دانشگاه
منبع : آرمان امروز